آزادی، استقلال... استعمار! تجویز بر خلاف تجربه، الگوی آشنای استعمار است. طبیعت استعمارگر این است که مسیری را که برای پیشرفت طی کرده، برای مستعمره مسدود سازد و این عقب‌ماندگی، شرط تداوم استعمار است. چه، استعمار در پی غارت منابع و تصرف بازار مستعمره است و مستعمره چون به پیشرفت برسد، منابعش را برای تولید ملی صرف کرده و بازارش را در اختیار محصول ملی قرار خواهد داد. کشورهای غربی پس از رسیدن به بام پیشرفت، همانگونه که در حوزه تجارت خارجی پرچم «آزادی» تجارت برافراشتند و از طریق نهادهایی چون سازمان تجارت جهانی(WTO) نردبان حمایت از تولید داخلی را برای کشورهای در حال پیشرفت واژگون ساختند، در حوزه بانکداری مرکزی نیز همین راه را رفته‌اند، پرچم «استقلال» بانک مرکزی را برافراشته و از طریق صندوق بین‌المللی پول(IMF)، ابزار تامین مالی برنامه پیشرفت ملی -یعنی بانک مرکزی- را از دولت‌ها گرفته‌اند. یک بررسی نشان می‌دهد صندوق طی سال‌های 1980 تا 2014 برای 124 کشور اعطای وام را مشروط به استقلال بانک مرکزی کرده و این شرط نقشی اساسی در استقلال بانک مرکزی این کشورها ایفا کرده است. حکایت جالبی است: آنجا «آزادی» و اینجا «استقلال». چقدر مظلومند این مفاهیم مقدس که اینگونه ابزار استعمار ملت‌‌ها شده اند... و اساسا مگر نه این است که "استعمار" هم واژه‌ای مقدس و به معنی "آباد کردن" است؟ 🖊برشی از مقاله در دست انتشار "اقتصاد سیاسی بانکداری مرکزی". 🇮🇷حزب الله سایبری @hizbollahsyberi