اماما، مرا نیز با تو سخنی است که اگر اذن می‌دهی بگویم: "من در صحرای کربلا نبوده‌ام و اکنون هزار و سیصد و چهل و چند سال از آن روز گذشته است. اما مگر نه اینکه آن صحرا بادیه هول ابتلائات است و هیچکس را تا به بلای کربلا نیازموده اند از دنیا نخواهد برد؟ آنان را که این لیاقت نیست رها کرده‌ام، مُرادم آن کسانند که یا لَیْتنا کُنّا مَعَکُم گفته‌اند. پس بگذار مرا که در جمع تو بنشینم و سر در گریبانِ گریه فرو کنم". الماس اگر چه از همه جوهرها شفاف تر است، سخت تر نیز هست. ماندن در صف اصحاب عاشورایی امام عشق تنها با مطلق ممکن است... و ای دل! تو را نیز از این سنت لایتغیر خلقت گریزی نیست. نپندار که تنها عاشوراییان را بدان آزموده اند و لاغیر... صحرای بلا به وسعت همه تاریخ است و کار به یک لَیْتَنی کُنتُ مَعَکُم ختم نمیشود. اگر مرد میدانِ صداقتی، نیک در خویش بنگر که تو را نیز با مرگ اُنسی اینگونه هست یا خیر! اگر هست که هیچ، تو نیز از قبله دارانِ دایره طوافی، و اگر نه.... دیگر به جای آنکه با زبانْ بخوانی، در خیل اصحاب آخر الزمانی حسین(ع) با دل به زیارت عاشورا برو... 🇮🇷حزب الله سایبری @hizbollahsyberi