یکی از دوستان خوش ذوق اهل شعر و ادب مطلبی را از کتاب فاتح فتاده به هامون به صورت شعر استخراج کرده و این چنین سروده اند: باد به زلفت وزید بر سر نی یا اخا بوی تو با باد رفت تا نجف مرتضی جای کلوخ از سر بام بریزند کاش آب به لب های تو تشنه ی کرب و بلا من ز گلوی تو از دور ببوسم ولی از همه نزدیک تر نیزه ببوسد تو را نیزه سرت را به هر کوچه و معبر برد پشت سرت می‌روم کوی به کو پا به پا یوسف مصری روی تخت روان گر برند یوسف من روی نی سیر کند هر کجا ای سر خاکستری شب به کجا خفته ای با زن خولی کجا تو شده ای آشنا کانال شخصی حمیدرضا بیگدلو https://eitaa.com/hmrebigdello