🔹علّامه طباطبایی ره نقل می کنند:
گویند که اوَیس را گفتند که: در این نزدیکى تو مردى است، سى سالست که گورى فرو کرده است و کفنى در آویخته و بر سر آن نشسته است و مى گرید، و نه به شب قرار گیرد و نه به روز. اویس گفت: مرا آنجا برید تا او را ببینم. اویس را نزدیک او بردند، او را دید زرد گشته و نحیف شده و چشم از گریه در مغاک افتاده؛ بدو گفت:
یا فلان! شَغَلَکَ القَبرُ عَنِ اللهِ.
اى مرد! سى سالست تا گور و کفن تو را از خداى مشغول کرده است، و بدین هر دو باز مانده اى و این هر دو بت راه تو آمده است!
(تفسیر المیزان، ج 6، ص ۳۶۶)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈