در یک جامعه پیشرو، حوزه تعلیم و تربیت باید چند دهه جلوتر از حوزه‌های دیگر باشد، و حتی آنها را به همراه خود به سمت پیشرفت و تعالی جامعه بکشاند؛ بر خلاف آنکه امروز، چند دهه عقبتر از حوزه‌های دیگر است! نظام تعلیم و تربیت، سالها است که در ایفای ماموریت خود، در تربیت فرزندانمان، برای پاسخگویی به نیازهای جامعه امروز و آینده، درگیر بحران است. و در میانه راه، بحران دیگری نیز گریبانگیر این نظام و جامعه شد؛ بحران کرونا! در بحران کرونا، ناگهان شوکی به نظام و جامعه تعلیم و تربیت وارد شد و نظام رسمی مجبور شد، به جامعه تعلیم و تربیت، فرصت رفتار انعطاف‌پذیر و بعضا خلاقانه، نوآورانه را بدهد. نظامی که تا کنون باور نداشت و اجازه نمی‌داد که معلمان و شاگردان در رویکرد خودفراگیری و کلاس معکوس، کلاس چند سطحی را تجربه کنند، امروز با چنین تجربه‌ای در عمل مواجه شده است. نظامی که کتابهای درسی همگرا را به عنوان پیش فرضی اجتناب ناپذیر تلقی می‌کرد، در عمل مجبور شد استفاده از منابع واگرا را توسط شاگردان و معلمان، تحمل کند. ما در حال تجربه یک پله گذار به سمت تحول مهمی در تعلیم و تربیت هستیم؛ نه آنگونه که در اسناد رسمی و بخشنامه‌ها به صورتی مبهم تعریف شده است. بلکه تحولی عمیق و پایدار در تعلیم و تربیت، که با تصورات ما از تعلیم و تربیت گذشته کاملا متفاوت و در پارادایم دیگری، متاثر از پارادایم فضای سایبر است. در پارادایم جدید فضای سایبر، ماهیت حاکمیت و حکمرانی دچار تطور و دگردیسی شده‌اند. قدرت نرم به تدریج بیش از قدرت سخت، و نقش نهادها بسیار بیشتر از نقش سازمانها، اهمیت پیدا کرده است. و از همه مهتر آن است که سکوها در پهنه حاکمیت، نقش تعیین کننده‌ای پیدا می‌کنند. بخش مهمی از حکمرانی در پهنه سکوها رخ می‌دهد. همچنین ماهیت حاکمیت، و حوزه و شکل اقتدار آن، در عرصه بروز سکوها، دچار دگردیسی می‌شود. حاکمیتی موفق است، که بتواند سکوها را در عرصه حکمرانی خود بکار بگیرد، و قواعد اقتدار در این عرصه را در بافت خود، جاری و هضم کند. کسی که بتواند زیرساختها و بسترهای راهبردی را ایجاد و پهنه آن را مدیریت کند، اقتدار حاکمیت بالاتری پیدا می‌کند؛ حتی اگر در جایگاه معمول حاکمیت قرار نداشته باشد. سکوهای غیر ملی، اینجا نقش برهم زنندگی حاکمیتی خود را بیشتر نشان می‌دهند؛ و شهروندان جغرافیایی دیگر به شهروند سکوی غیر ملی تبدیل می‌شوند. مالکان داده‌های بزرگ، شریکان اصلی حاکمیت محسوب می‌شوند. سکوها نوع جدیدی از حاکمیت را ایجاد می‌کنند و بافت حاکمیت و حکمرانی را دچار دگردیسی و تطور می‌کنند.سکوها نقش محوری را در شکل گیری معماری گذار در پارادایم جدید بر عهده دارند. سکوهای آموزشی پدیده‌هایی پیچیده و دائما در حال تغییر و تحولند. در صورتی که نظام رسمی تعلیم و تربیت خودش را در بافت جدید پیدا نکند، بافت جدید بیرون نظام رسمی شکل خواهد گرفت، و نظام رسمی مجبور خواهد بود، برای ادامه حیات خود، خودش را در این بافت شکل گرفته، با پذیرش قواعد آن، به زور جا کند. در کتاب، پس از ریشه‌یابی، تحلیل و تبیین نظری مسئله، معماری نظام تعلیم و تربیت کنونی، گذار، و برتر را در سه دوران مختلف، ترسیم می‌کنیم، و خصوصیات آنها را به اجمال مورد بحث قرار خواهیم داد. همچنین سازوکارها و بسترهای راهبردی تحول، و خصوصیات فناورانه آن را نیز، بخصوص در پهنه سکوها، مورد اشاره قرار می‌دهیم. پس از آن، راهبردهای گذار را در قالب یک رویکرد برنامه درسی نامتقارن تبیین کرده، و در انتها نیز مدلی از سازوکارهای عملیاتی در معماری گذار، به همراه گامهای گلوگاهی برای تحقق آن، بیان می‌کنیم. در شرایط کنونی، چه اقداماتی را باید در عمل انجام داد؟ در کتاب یک مدل عملیاتی تحول را برای سوق دادن وقایع و شرایط بحرانی ایجاد شده، و تغییر آرایش فوری بافت نظام تعلیم و تربیت، به سمت شکل گیری معماری گذار، تبیین می‌کنیم. در این مدل، اقدامات گلوگاهی که در این حرکت ضروری است، مورد اشاره قرار می‌گیرد. کتاب گذار در بحران، در ادامه کتاب نظام برتر (نظام برتر، آینده آموزش و آموزش آینده؛ اردوان مجیدی، نشر ترمه، 1380) به تبیین تغییر پارادایم تعلیم و تربیت می پردازد. http://book.farsnews.ir/Pages/BookDetail.aspx?Item_Id=495&Edition_Id=497