هو عابدی را حکایت کنند که شبی دَه من طعام بخوردی و تا سحر ختم قرآن بکردی. صاحبدلی بشنید و گفت: اگر نیم نانی بخوردی و بخفتی، بسیار از این فاضل‌تر بودی. گلستان سعدی