.:. حجره فقاهت .:.
🌸 میلاد باسعادت انسیّة الحوراء، قرّة عین المصطفی، حضرت فاطمة الزهرا سلام‌الله‌علیها، روز مادر و زن، مبارک و پر نور باد. ⭕️ عنایت حضرت زهرا "سلام‌الله‌علیها" به علّامه بحرالعلوم رضوان‌الله‌علیه... 💠 از مؤیّد آسمانی و عالم ربّانی، صاحب نفس قدسی، آقاملّا زین‌العابدین سلماسی نقل شده است: 🔸وقتی میرزای قمّی رحمه‌الله به زیارت ائمّه عراق علیهم‌السّلام مشرّف شد، بعد از زیارت و تشرّفش، خدمت [علّامه] بحرالعلوم عرضه داشت: - یکی از را برایم نقل فرما تا از آن ملتذّ [بهره‌مند] شوم. سیّد در مقام اخفا و انکار برآمد که من اسراری ندارم. 🔹میرزا اصرار بسیار کرد؛ بحرالعلوم فرمود: در ایّام گذشته، در عالم واقعه در خواب دیدم خدمت صدّیقه کبری، حضرت فاطمه علیهاالسّلام مشرّف شدم. - جدّه بزرگوارم کاسه‌ای آش به من خورانید که هرگز آشی بدان صفت نخورده بودم، بسیار لذیذ بود و هرگز ندیده بودم، تا آن که بعد از مدّتی به زیارت خراسان مشرّف شدم. 🔸در نیشابور میزبان آش آورد، به نظرم همان آشی آمد که در خواب خورده بودم و به آن شباهت داشت. از میزبان پرسیدم: نام این آش چیست؟ گفت: در این بلد به آن، می‌گویند. 🔹مجملاً پس از خوردن آش در خواب، جدّه‌ام فاطمه به من فرمود: آیا می‌خواهی به زیارت جدّت مشرّف شوی؟ عرض کردم: بلی، نهایت آمالم همین است. صدّیقه کبری مرا برداشته، داخل خانه‌ای شد، من بر در خانه ایستادم... 🔸دیدم حضرت پیغمبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله در صدر خانه و امیرالمؤمنین علیه‌السّلام دم درب نشسته است. من سلام کردم، حضرت رسول فرمود: بنشین! 👈🏻 من خیال کردم که هر جا بنشینم بالاتر از مکان امیرالمؤمنین علیه‌السّلام می‌شود؛ زیرا آن حضرت در جلوی درب بود. پس به خیالم رسید که باید در کنج خانه نشست... پس در کنج خانه نشستم. حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله تبسّم کرده و فرمود: فرزندم، خیال تو صواب است. 🔹پس از رسول خدا چند سؤال کردم و جواب شنیدم. مرحوم میرزای قمّی پرسید: آن سؤال و جواب چه بود؟ بحرالعلوم فرمود: - آن‌ها را ابراز و اظهار نخواهم کرد و هر چه میرزای قمّی در ابراز اصرار نمود، آن جناب به اخفا و انکار افزود. 📎 منابع تمامی مطالب، در آرشیو مجموعه موجود می‌باشد. 📚 همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت 🆔 @hojre_feghahat