بعد از حدود یک‌ماه که سر فرصت به خونه اومدم امروز بعد نماز صبح کتابای کتابخونه رو یه براندازیِ مختصر کردم، رسیدم به قفسه ی کتابهای آقا سید فتح خون بی آنکه بخواهم بازهم برایم دلبری کرد وسط کار و ریخت و پاش های دور و برم دوباره نشستم و چند صفحه ای خواندم برای محرم برنامه‌ی تکراری خودم را ریختم خوانی برای چندمین سالِ متوالی. را نیست کسی که نخوانده باشد اما اگر عمری بود این محرم از میذارم شاید کلمه به کلمه صفحه های کتاب صدا دارند.... چقدر خوب شد که سید صداش رو به یادگار گذاشت...! کاملا بی‌ربط: اینقدر لفت ندید نباشیم...😁 👌 @hojre_nam