گاهي گمان نميکني ولي خوب مي شود
گاهي نميشود که نميشود که نمي شود
گاهي بساط عيش خودش جور ميشود
گاهي دگر تهيه به دستور مي شود
گه جور ميشود خودِ آن بي مقدمه
گه با دو صد مقدمه ناجور مي شود
گاهي هزار دوره دعا بي اجابت است
گاهي نگفته قرعه به نامِ تو مي شود
گاهي گداي گدايي بخت با تو یار نيست
گاهي تمام شهر گداي تو مي شود
گاهي براي خنده، دلم تنگ مي شود
گاهي دلم تراشه اي از سنگ مي شود
گاهي تمام آبيِ اين آسمانِ ما،
يکباره تيره گشته و بي رنگ مي شود
گاهي نَفَس به تيزي شمشير مي شود
از هرچه زندگيست دلت سير مي شود
گويي به خواب بود جواني مان گذشت
گاهي چه زود فرصتمان دير مي شود!
کاري ندارم کجايي، چه ميکني...
بي عشق سر مکن که دلت پير مي شود!
🆔
@kosar_sadat_vaziri
آموزشگاه خوشنویسی با خودکار👇
https://eitaa.com/joinchat/606994433C62b63e4222