نسبت میان شریعت و جامعه
تفاوت جمهوری اسلامی و طالبان در مساله حجاب چیست؟
ابوالفضل اقبالی
✳️ این یادداشت در دفاع از ساحت نظام مقدس جمهوری اسلامی و فقه پویای شیعه در برابر تحجر و ارتجاع است. زیرا تهدید اصلی امروز جامعه ما در حوزه حکمرانیِ فرهنگی و علیالخصوص موضوع حجاب، نه اندیشههای نخنما شده و رسوای لیبرالیسم، بلکه واپسگرایی عدهای از مدعیان اسلام و انقلاب است که اندک تفاوتی در مبانی و اصول معرفتی خود با طالبان و داعش ندارند.
✳️ آیا تفاوت ما(در این یادداشت مراد از «ما» تفکر انقلاب اسلامی است) با طالبان در تاکید مشترک هر دوی ما بر حجاب زنان است؟ خیر! هر کسی که صرفا خبری از اسلام و محتوای آن دارد میداند که حجاب از ضروریات دین مبین اسلام بوده و حکم قطعی خداست و باید در جامعهای که ذیل سایهی حکومت اسلامی زیست میکند، پیگیری و اجرا شود. پس تفاوت ما با طالبان در تاکید بر وجوب و الزام حجاب نیست.
✳️ آیا تفاوت ما با طالبان در خط قرمز داشتن هر دوی ماست؟ خیر! خط قرمز را تمامی حکومتها اعم از مسلمان و لیبرال و مستبد و... هم دارند و برای عدول از آن خطوط قرمز تدابیری میاندیشند. در هیچ جای دنیا مناسبات اجتماعی سیّال و گله گشاد نیستند و حریمها و حدودی برای آن تعیین و تثبیت شده است. حتی کشورهای غربی که تصور عامّه درباره آنها «مهد آزادیهای اجتماعی» و «برابری انسانی» است. او هم وقتی میخواهد مدال مسابقات ورزشی را توزیع کند به گردن دختربچه سیاهپوست مدال نمیاندازد!
✳️ تفاوت ما با طالبان در مواجهه ما با «امر اجتماعی» است. طالبان برای جامعه «حیاتِ مستقل» و «صیرورت» قائل نیست و نمیداند جامعه در بیرون از اراده و خواست او حضور دارد و زیست میکند و اتفاقا این حیات مستقل نیز امری اصیل و معتبر است. او میگوید جامعه «باید» بر مبنای اراده من خودش را تنظیم کند و در غیر اینصورت محکوم به حذف است. شوربختانه برای این اصرار خود نیز سازوکاری غیر از «النصر بالرعب» نمیشناسد! لذا هیچگاه با جامعه وارد «گفتگو» نمیشود و زبان مفاهمه او با مردم از جنس «زور» است.
✳️ اما دیدگاه جمهوری اسلامی به سازوکارهای اجرای شریعت در جامعه اینگونه نیست. ما نه تنها به «واقعیتِ اجتماعی» واقفیم بلکه حتی به استقلال و اراده آن احترام قائلیم. ما میگوییم رسالت انبیاء و ائمه(ع) هدایتِ ارادههای جمعی در طول تاریخ بوده است و این هدایت هیچگاه با اعمال زور اتفاق نیافتاده و خواهد افتاد. این سخن به معنای نفیِ لزوم استفاده از ابزارهای کنترل اجتماعی نیست. نگارنده درباره این مباحث بارها نوشته و گفته است. اما چیزی که واضح و مبرهن است، تقدّمِ «گفتگو و تبیین» بر «کنترل و مهار» در مواجهه با جامعه است.
✳️ چرا ما قائل به این تقدم هستیم؟ چون براساس مبانیِ انسانشناختی ما، فطرتِ انسانها هدایتپذیر و حقگراست. ما برای اقامه حکم خدا در زندگی قاطبه مردم نیازی به اعمال زور نداریم و صرفا با رساندن کلام حق به گوش مردم آنها را به تبعیت واداشتهایم. «اِنًّ النّاس لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا» ما اینجا صرفا با کسانی مواجهه از جنس زور و کنترل خواهیم داشت که «مانع» و «مُخلّ» رفتار متشرعانه جامعه هستند. و این عده هم به لحاظ تعداد و آمار قلیل هستند و امکان برخورد با آنها هست و هم قاطبه جامعه برای حاکمیت مشروعیت مواجهه کنترلی با این عده را قائل است.
✳️ لذا در دیدگاه ما، قرار نیست ابزارهای کنترل اجتماعی، بار ناکارآمدیهای ما در زمینه اقناع و هدایت افکار عمومی را بر دوش بکشند. اما در نگاه طالبانهای وطنی، حتی اگر سیستمهای فرهنگی و ادراکساز جمهوری اسلامی ضعیف و ناکارآمد عمل کردهاند و باعث فاصله گرفتن بخش اعظمی از جامعه از استانداردهای حجاب شرعی شدهاند، ما باید با سازوکارهای انتظامی و کیفری از حدود حجاب شرعی پاسداری کنیم! به همین سادگی و وخامت! انگار نه انگار که این جامعه محصول تربیت خود ما بوده است!
✳️ نگاه اصیلِ انقلاب اسلامی به مختصات وضع حجاب در جامعه امروز این است که ما با کسانی که بیحجابی و کشف حجاب را مجاهدانه و ستیزهجویانه انتخاب کرده و با این کار درصدد تقابل سیاسی و براندازانه با نظام جمهوری اسلامی هستند باید مواجهه قانونی و انتظامی اتخاذ کنیم. چون اینها اساسا با ما انسداد دیالوگ دارند. اما با دختران و بانوانی که به دلیل زبان الکن ما در تبیین معارف دین و یا ناکارآمدی ابزارهای فرهنگی ما و یا حتی قدرت رسانه و تهاجم فرهنگی دشمن، باورهای دینی و اعتقادی او تضعیف شده و نقصی در پوشش و حجاب او ایجاد گردیده است، تنها و تنها باید به «تربیت و ارتقاء» اکتفا کرد.
@eqbali62