▪️شب شعر "سردار دلها" شعرخوانی هنرمندبسیجی سیدمحمدجواد میرصفی سرا پا شوق محضیم و تقلايي نمی‌جوییم که سر را سوي او پي کرده و پايي نمی‌جوییم زلال روح آيينه به خود رنگي نمی‌گیرد همه اوييم اينجا و من و مايي نمی‌جوییم سبوي ماست لبريز از بيابان عطش ساقي که ما چون خون دل آب گوارايي نمی‌جوییم خريداريم ناز اشک را ، ما را عزايي نيست به جز از آستين خود تسلايي نمی‌جوییم نواي بينوايان را که دارد مي زند فرياد؟ به جز حلق بريده روي ني ، نايي نمی‌جوییم غلاف آزرده است از ما دمادم برق شمشيريم چنان مختارها روز مبادايي نمی‌جوییم زبان ما سر سرخ ست و هنگام رجز خواندن به جز با تيغ از دشمن تبرايي نمی‌جوییم به ما آموخت کهنه پيرهن شرم تعلق را کفن از بوريا کرديم و ديبايي نمی‌جوییم جميلا! لحظه‌ی در خون تپيدن مرغ بسمل را که ما زيباتر از اين لحظه زيبايي نمی‌جوییم 🔹ایتا: eitaa.com/honarname_qom 🔹سروش: sapp.ir/honarname_qom