🕋 باطن مناسک حج ▫️حاجی سپس به قربانگاه می‌آید برای قربانی. این قربانی‌ برای رهایی از حیوانیّت و طبیعت و نفس است. بعد از مبارزه‌ای که کرد، باید به قربانگاه بیاید و جنبه‌های طبیعی و نفسانی و حیوانی خودش را سر ببُرد. ▫️مستحبّ است که حاجی اگر ذبح بلد است، خودش گوسفند را سر ببرد؛ و اگر هم ذبح بلد نیست، مستحبّ است دستش را روی دست کسی بگذارد که دارد این ذبح را از طرف او انجام می‌دهد؛ تا از این طریق در این کار، همراهی کند. ▫️این عمل یعنی با دست خودم، نفس خودم را سر می‌برم. و این در خود رازی دارد؛ یعنی در سلوک، به هیچ کس تکیه نکن! خودت باید کار خودت را بکنی؛ هیچ کس نمی‌تواند برای تو کاری کند؛ به هیچ کس چشم ندوز! ▫️این خودت هستی که باید تیغ را برداری و سر نفس خودت را ببری. به این قطب و به آن پیر، به این مرشد و به آن مراد و امثال اینها، امید نبند! آخر کار، باید خودت کار خودت را بکنی. هیچ کس کار ما را نمی‌کند. لذا گفته‌اند حاجی خودش باید گوسفند قربانی را سر ببرد. نفست را سر ببُر، تا دلت زنده شود. اگر می‌خواهی قلبت زنده شود، دلت زنده شود، باید نفست را سر ببری. ▫️گفتیم که سرزمین مِنا، سرزمین عشق و آرزوست؛ و عاشق، طالبِ قرب و نزدیکی است؛ و تنها راه تقرّب، قربان شدن است. اگر کسی می‌خواهد به قرب راه پیدا کند، باید قربانی شود. برای رسیدن به قرب، راه دیگری نیست. در واقع راه وصول، قطع تعلّق از غیر است. از هرچه غیر اوست، باید برید. ز هرچه غیر یار استغفر الله ▪️از هرچه غیر اوست، باید بُرید. وقتی تعلّق از غیر را بریدی و هرچه غیر دوست بود را فدای دوست کردی، آن موقع، آمادۀ وصالی؛ هرچه غیر اوست را. ▫️لذا قرآن، هم به جهاد با اموال دعوت کرد و هم به جهاد با اَنفُس. گفت اوّل بیا با اموالت جهاد کن. ▫️اموال فقط پول نیست؛ پول هم هست. یعنی هم پولت را بده؛ هم آبرویت را. آبرویت هم مال توست. هم پُست و مقامت را بده، آن هم مال توست؛ هم راحتی و رفاهت را بده، آن هم مال توست؛ هم سلامتیت را بده، آن هم مال توست؛ هم جانت را بده، آن هم مال توست. اینها همه، تازه جهاد با اموال است. حتّی آنجا که جان هم داری می‌دهی، جهاد با اموال است؛ اینها همه مال توست. اوّل باید جهادِ با اموال کرد. اگر می‌خواهد به وصول، راه پیدا کند و واصل شود، باید اوّل جهادِ با اموال کند؛ باید بتواند اینها را فدا کند؛ باید بتواند بگذرد؛ باید بتواند عبور کند. ▫️اگر هنوز گیر است، بداند که راهی به مقصد و مقصود ندارد. اگر هنوز گیر مال و مقامش است، گرفتار شهرت و آبرویش است، مثلاً نگران است که نکند آبرویم برود، هنوز خیلی راه دارد تا به مقصد برسد. تازه وقتی برای دادن اینها آماده شد، و وقتی لازم شد اینها را داد، جهاد با اموال را انجام داده است. ▫️مرحلۀ بزرگتر، جهادِ با نفس است. همان طور که گفتم، وقتی که گوسفند را در سرزمین منا سر می‌بُرد، در واقع دارد نفس خودش را سر می‌بُرد؛ منیّت خودش را، انّیّت و انانیّت خودش را دارد سر می‌برد؛ چون گاهی اوقات انسان‌ها به خاطر منیّتشان، به خاطر انانیّتشان حاضرند جانشان را هم بدهند. ▫️منیّت و انانیّت از جان بزرگ‌تر است. این است که باید جهادِ با نفس هم بکنند. اوّل، جهاد با اموال، بعد هم جهاد با نفس. و تا وقتی که این تعلّقات و دلبستگی‌ها هست، راهی به مقصد نیست؛ بیهوده خودمان را معطّل کرده‌ایم. ▪️تعلّق حجاب است و بی حاصلی ▪️چو پیوندها بگسلی واصلی ▫️هر وقت توانستی تعلّق‌ها را بگسلی، آن موقع واصل خواهی بود. ▪️غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود ▪️ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است ▫️در واقع در قربانگاه، حاجی آزاد می‌شود؛ نفس خودش را سر می‌بُرد. استاد مهدی طیّب ❣️اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم •┈┈••✾🍀🕊🍀✾••┈┈• کانال هوالله 🕋 https://eitaa.com/hooallah