هفت هشت سالی هست که با محمدرضا دوست هستم. از همان روزهایی که در اینستاگرام آشنایی نبود و مجبور بودیم بگردیم و هم‌شکل‌وقیافه‌های شبیه خودمان را پیدا کنیم. جدی‌جدی مجازی دوست می‌شدیم! تا پارسال اصلا هم را از نزدیک ندیده بودیم :) اگر این عشقِ تباهِ محمدرضا به نویسندگان روس را نادیده بگیریم😁، ایراد دیگری ندارد این بشر. این همه وراجی کردم که خیلی غیرمستقیم عرض بنمایم که سری به غرفهٔ شهرستان ادب بزنید و کتاب محمدرضا را با کد تخفیفِ «ما رو مصطفا جواهری که ـ به رفاقت باهاش خیلی افتخار می‌کنی ـ فرستاده تا بیایم ۱۳۷۵ رو بخریم و ببریم!» بخرید. این کد تا ۹۰درصد می‌تواند کاهش قیمت جلد داشته باشد؛ بستگی به ناهاری دارد که استاد معلمی میل فرموده باشند! قمپزدرکُنون: از بین حدود هشتادجلد کتابی که از شعرای معاصر دارم، کتاب محمدرضا واقعا صمیمی و دوست‌داشتنی است. البته اسم کتاب در چاپ سوم قرار است اصلاح شود به ۱۳۷۲ چون: چکیدهٔ همهٔ دردهای قبل از خود هزار و سیصد و هفتاد و دو سالش بود به عشق همهٔ هفتاد‌ودویی‌ها! اینجا هم استاد معلمی ما را مفیوض می‌نمایند👇 https://eitaa.com/mimremeem1 لکن بیشتر در تلگرامِ مفلوتْرْ رویت می‌شوند. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف