🏴مُحرّم با حافظ🏴
*روز چهارم*
*حضرت حُرّ (س)*
🖊حضرت حُرّ بن یزید ریاحی سلام الله علیه، همان *شخصیتِ شهیدِ خوشبختی است که از حضیضِ "ثَکَلَتْکَ اُمُّکَ" در جریانِ بستنِ راه بر قافله ی امام حسین علیه السّلام...، به عزیزِ "أَنْتَ الْحُرُّ كَما سَمَّتْکّ أُمُّکَ وَ أنْتَ الْحُرُّ فِی الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ" رسید...!*
خاندانِ حُرّ، چه در زمان جاهلیت و چه در دورانِ اسلام، دارای شهرت و موقعیت بودند و خودِ حُرّ نیز از جمله مردانِ جنگیِ سرشناس در کوفه بود...!
تقریباً بین تمامی اهلِ روضه و معارفِ حسینی، اتفاق نظر وجود دارد که *آنچه موجب سعادتمندی حُرّ شد، ادبِ او به ساحت مقدّسه ی حضرت زهرا سلام الله علیهاست...!*
زمانی که امام، با دست بردن به قبضه شمشیر، بر سر او فریاد کشید؛ *"ثَکَلَتْکَ اُمُّکَ! مَا الَّذی تُرِیدُ أَنْ تَصْنَعَ"؛* مادرت به عزایت بنشیند! مى خواهى چه کار کنى؟!
پاسخ داد؛ اگر کسى، جز تو، چنین سخنى گفته بود، پاسخش را مى دادم! ولی *سوگند به خدا که نمى توانم نام مادرت را بر زبان بیاورم...!*
⚘️سر بلندی...، خصمِ دون پستت گرفت...!
⚘️خاکِ پایِ مادرم دستت گرفت...!
⚘️عذر کمتر جو...، که در اين بارگاه...؛
⚘️عفو...، می گردد به دنبالِ گناه...!
⚘️توبه را...، ما يادِ آدم داده ايم...؛
⚘️ما برائت را به مريم داده ايم...!
🌾 *اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَنْ فَدَی بِنَفْسِهِ لاِبْنِ اْلرَّسُولِ...! اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُجاهِداً دُونَ ابْنِ الْبَتُولِ...! اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَنْ ثَبَتَ لِلْطَّعْنِ وَ ضَرْبِ الْسُّیُوفِ...! اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلی وَلَدِکَ الْمَقْتُولُ...!*
*اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَنْ بَکاهُ الْحُسَینُ عَلَیْهِ السَّلامُ وَ قَالَ مَا أَخْطَأَتْ اُمُّکَ إِذْ سَمَّتْکَ الْحُرَّ فَاَنْتَ حُرٌّ فِی الْدُّنْیا وَ سَعِیدٌ فِی الاْخِرَهِ...!*
🍂سینه از آتش دل...، در غمِ جانانه بسوخت...!
🍂آتشی بود در این خانه...، که کاشانه بسوخت...!
🍂تنم...، از واسطه ی دوریِ دلبر...، بگداخت...؛
🍂جانم...، از آتشِ مهرِ رخِ جانانه بسوخت...!
🍂سوزِ دل بین...، که ز بس آتشِ اشکم...، دلِ شمع...؛
🍂دوش...، بر من ز سرِ مِهر...، چو پروانه بسوخت...!
🍂آشنائی...، نه غریب است که دلسوزِ من است...؛
🍂چون من از خویش برفتم...، دلِ بیگانه بسوخت...!
🍂خرقه ی زهدِ مرا...، آبِ خرابات بِبُرد...؛
🍂خانه ی عقلِ مرا...، آتشِ میخانه بسوخت...!
🍂چون پیاله...، دلم...، از توبه که کردم بشکست...؛
🍂همچو لاله...، جگرم...، بی می و خُمخانه بسوخت...!
🍂ماجرا کم کن و بازآ...، که مرا مردمِ چشم...؛
🍂خرقه از سر به در آورد و...، به شکرانه بسوخت...!
🍂🍂🍂
⚘️هر که از دستِ شما...، باده ی گلرنگ گرفت...؛
⚘️در حریمِ حرمت...، واله و مستانه بسوخت...!
⚘️آشنائی که ز غفلت سرِ راهِ تو گرفت...؛
⚘️شد سرافکنده و از شرم...، غریبانه بسوخت...!
⚘️راه را بر تو گرفتم...، تو به من راه نگیر...؛
⚘️توبه کرد این دل و...، عاشق شد و...، مردانه بسوخت...!
۱۱ مرداد چهارم محرّم