ما ملت امام حسینیم یعنی: محدودیت هرگز نمیتواند محرومیت ایجاد کند. برای بچه هیئتی بن بست وجود ندارد، بجای گیر کردن در لاک عادات و انزوای ، به دل میدان میزند و به مقصد میرسد. یک روز در حلقه های تنگ و پرجمعیت سینه زنی عرض ارادت می کند و روز دیگر با کوچه گردی و روضه خوانی که اگر محدودیت محرومیت بود، مبارزان انقلابی کربلا بخاطر بی آبی و کمبود نفرات، چنان جهاد عاشقانه ای نمی‌کردند و در لاک کم آوردن و فرار کردن فرو می‌رفتند. فرق است میان آنکه می‌نشیند و این و آن را می‌کوبد و به جان زمین و زمان غر میزند، و فقط اشک حسرت میریزد که سالهای قبل چنین بود و چنان بود، با آنکه فرصت های جدید را می سازد تا به جای آنکه مردم به هیئت ها بروند، هیئت ها به کوچه ها و خانه های مردم برود... و ما از کجا میدانیم شاید این سلوک جدید ناشی از این ویروس منحوس، خیر و حکمتی دارد برای معبر زدن در خانه ی دل های پریشان از غفلت و تاریکی دنیا... شاید قرار است بچه هیئتی‌ از چاردیوار محصور در بلندگوهای قوی و دکورهای سنگین خویش بیرون بیاید و روضه گردی عاشق شود که کوچه به کوچه نام حسین را با سادگی و بی آلایشی دم بگیرد و اشک دلتنگی بریزد... شاید این هجرت ها مقدمه ای بر هجرت بزرگی باشد از دل های خو گرفته ی تعلقات دست و پاگیر به مدینه ی فاضله ی جهانی کردن نام منجی موعود در هر کوی و برزن... تو هم به هر طریقی میتوانی کشتی نجات حسین (ع) را به ساحل دل‌های طوفان زده ببر...