خلاصه شب کنکور خیلی کم خوابیدم ولی اصلا استرس و نگرانی نداشتم. گفتم حتما باید اینطوری میشده. کلا وقتی آدم توکل میکنه و کارو به خدا واگذار میکنه هر اتفاقی بیفته نباید گله گلایه کنه حدود ساعت 5 صبح بود به مادرم گفتم خوابم نمیره یه قرص بیهوش کننده داد خوردم ایکی ثانیه خوابم رفت. اصلا دست مادر شفاست خلاصه یکی دوساعت خوابیدم بعد رفتم سر کنکور و بدون استرس هر چی سوال بلد بودم زدم و اومدم بیرون. حتی یه جاهایی 5 تا سوال پشت سرهم بلد نبودم با اینکه تقریبا تسلط داشتم ولی این باعث نمیشد استرس بگیرم میرفتم سوال بعدی و هر کدومو بلد بودم میزدم تو آزمون های آزمایشی قبل کنکور بهترین رتبه ای که آورده بودم 5هزار بود تو آزمون سنجش. ولی از اونجایی که همه تو کنکور استرس میگیرن و خراب میکنن و من ریلکس بودم بهترین نتیجه رو گرفتم و رتبم شد 979. و مهندسی عمران خواجه نصیر قبول شدم بابام که در پوست خودش نمیگنجید هر دقیقه بهم میگفت آقای مهندس آقای مهندس. حالا شب کنکورو یادش رفته بود با فوتبال دیدنش مارو از خواب انداخت تاصبح بیدار بودم😃 اصلا یکی از دلایل موفقیت من تو تحصیل همین عدم دخالت والدینم تو درس هام بود، همین بیخیالیشون خیلی منو آروم میکرد هر مدلی دوست داشتم درس میخوندم و نگران امر و نهی های اونا نبودم. اصلا فشاری از اونا رو من نبود. هر اتفاقی میفتاد تو درس تشویقم میکردن حتی یادمه دوران دبستان دیکته هم خودم به خودم میگفتم و برای اینکه طبیعی باشه یدونه غلط مینوشتم ولی دیگه امضا بلد نبودم فقط زحمت امضا رو مامان بابام میکشیدن😐 والدین الان بجای بچه ها مشق مینویسن حرص و جوش امتحان میخورن. اصلا اجازه انتخاب و تصمیم گیری به بچه نمیدن. سال کنکور هم انقدر فشار میارن به بچه. اونم حالش از هرچی درسه بهم میخوره آقااا ول کنید بچه هاتونو (ادامه دارد....) (قسمت دوم) ✍ حسین دارابی @HoseinDarabi