حاج آقا با چتر تنهایی وایساده بود، دوسه نفر از رفقا آروم آروم رفتن کنارش زیر چتر. رفتم بهش گفتم حاج آقا الان اینا شمارو مث فلسطین از زیر چتر میندازن بیرون😁