🔹 # پرسش_از_استاد 💯‌ منظور از ⚠️ متن زیر نوشته خود استاد است: 🔺برخی از دوستان تقاضا کردند که جزوه ام را درباره اجتهاد بفرستم. مصلحت نمی بینم که اصل جزوه پخش گردد، ولی اجمالا قول مختار را توضیح می دهم....خواندنش خالی از فایده نیست. واژه اجتهاد مثل واژه اجماع تطور تاریخی دارد. در آثار قدما به ویژه تا زمان محقق حلی (متوفای 676 ه.ق)، به مفهوم «تشریع قانون توسط فقیه در مواردی که نصی وجود ندارد» به کار می رفت که همان معنایی است که شاگردان ابو حنیفه به کار می بردند و علمای شیعه نیز با آن مخالفت می کردند. درست مثل واژه اجماع که در ابتدا در معنای «اتفاق اهل الحل و العقد» به کار می رفت و علمای شیعه با آن مخالف بودند. 🔸 حنفی ها می گفتند: یک وقت از طرف شارع دلیلی داریم و تابع آن هستیم. یک وقت دلیلی نداریم و فقیه در اینجا (در مواردی که نصی نیست) بر اساس اجتهادش جعل قانون می کند. این اجتهاد در روایات ما بشدت محکوم شده است و در سیر تاریخی کتب اصولی، تا قبل از محقق حلی، اجتهاد غالبا به این معنا‌ مطرح شده و رد شده است. 💠 به نظر من ردشان هم به جا بود، چرا که طبق مبانی شیعه فقیه‌ موظف است قانون خدا را کشف کند نه این که قانون بسازد. ریشه این قضیه هم همانند اجماع به این جا برمی گشت که چون عامه ولایت و امامت را قبول نکردند، بعد از ارتحال پیامبر (ص) با یک خلأ بسیار بزرگی مواجه شدند. قرآن حدود ۵۰۰ آیات الاحکام دارد و احادیث احکامی و فقهی رسول خدا هم از چند هزار تجاوز نمی کند(بعد از حذف تکراری ها)، لذا اجماع، قیاس ، آراءصحابه، اجتهاد و استحسان فقیه نیز را به عنوان راه های کشف احکام مطرح کردند. مرحوم محقق حلی در مورد اجتهاد همان کاری را کرد که سابقا فقهای شیعه درباره اجماع کرده بودند. ایشان تعریفی از اجتهاد را ارائه کرد و فرمود: «الاجتهاد هو بذل الجهد من الفقیه فی استنباط الاحکام الشرعیه.» این معنا مورد قبول شیعه است و با مبانی شیعه سازگاری دارد. فقیه باید تلاش کند و حکم الهی را کشف کند و در اختیار دیگران قرار دهد. این معنا طبق مبانی شیعه، نه تنها ممدوح بلکه واجب کفایی است. 💯ڪانال جامــع اســتاد حـسینۍ نسبـــ(ایتا) 🆔 http://eitaa.com/joinchat/3122200596Cc5e29a931e