مجموعه رباعی ها و دوبیتی های گروه «کارگاه شعر»،درمورد حادثه ی غمبار شیراز: 💠بخش دوم: دوباره می ترکد زخمهای تاولِ من خزان رسیده به سبزینه هایِ مخملِ من چرا تبارِ تبر ریشه اش نمی خشکد چقدر کشته شود بی گناه جنگلِ من ✍ ربوده سیل خون دارایی ات را بگیر آغوش خود، تنهایی ات را بخوان مادر برای آخرین بار به گوش کودکت لالایی ات را ✍ «جمهوری اسلامی ایران حرم است» با شاهچراغ و مشهدش محترم است ما را بکشید، خون ما میگوید: در راه حرم، گذشتن از خویش کم است ✍ ما وارث عشقیم و بر این قاعده‌ایم دائم به حراست از همین مائده‌ایم با نور ولیّ امر و مهر حیدر با هم همگی مثل ید واحده‌ایم ✍ افتاده به خون سر و وصنوبر با هم شیراز شده غرق به سوگ و ماتم در شاهچراغ رقص خون را دیدیم از چشم وطن سیل به پا شد از غم ✍ از خون قلم دفتر شعرم تر شد فریاد برآورد و قلم بی سر شد وقتی که رسید این خبر از شاه‌چراغ دفتر که نداشت تاب غم، پرپر شد ✍ ابزار دفاع شاعران این قلم است هم ثاقب تیز و هم نشان و عَلَم است برخیر و قلم بگیر دستت شاعر تنگ است زمان و شهر درگیر غم است ✍ @hoseiniye_ye_del