هدایت شده از 
🔆 ماجرای درخواست عجیب عارف بزرگ حاج اسماعیل دولابی از شهید هادی 😳 🔰 یکی از دوستان شهید هادی میگوید با موتور درخیابان میرفتیم، ابراهیم زد پشتم گفت امیر سریع وایستا😳 بریم تو اون خونه کار دارم. باهم داخل منزل شدیم. چند نفر نشسته بودند، پیرمردی هم باعبای مشکی بالای مجلس بود وصحبت میکرد.صحبت پیرمرد که تمام شد خیلی ها رفتندو جمع خصوصی شده بودناگهان پیرمرد رو کرد به ابراهیم و چیزی از او خواست که رنگ از رخسار ابراهیم پرید 😳 ابراهیم گفت حاج آقا تورو خدا...😳😳 مو به تن آدم سیخ میشه 👇 http://eitaa.com/joinchat/1913126969Cab55d6869d