💚💚💚💚💚💚💚💚 *غزل شماره( ۲۱۵) از دیوان غزلیات حضرت حافظ*
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
*هرروز غزلی ناب از خواجه اهل راز حافظ شیرازی به نیت صاحبدلان با گوش دل بخوانیم و لذت ببریم*
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🔹به کوی میکده یا رب سحر چه مشغله بود
که جوش شاهد و ساقی و شمع و مشعله بود
🔹حدیث عشق که از حرف و صوت مستغنیست
به ناله دف و نی در خروش و ولوله بود
🔹مباحثی که در آن مجلس جنون میرفت
ورای مدرسه و قال و قیل مسئله بود
🔹دل از کرشمه ساقی به شکر بود ولی
ز نامساعدی بختش اندکی گله بود
🔹قیاس کردم و آن چشم جادوانه مست
هزار ساحر چون سامریش در گله بود
🔹بگفتمش به لبم بوسهای حوالت کن
به خنده گفت کی ات با من این معامله بود
🔹ز اخترم نظری سعد در ره است که دوش
میان ماه و رخ یار من مقابله بود
🔹دهان یار که درمان درد حافظ داشت
فغان که وقت مروت چه تنگ حوصله بود
☘️تعبیر
خودت را با دیگری مقایسه نکن و گله از بخت خود نداشته باش. تمام مشغله و کارهای درهم تو سر و سامان پیدا می کند، مانعی پیش پای تو است که با فکر و تدبیر خودت برداشته می شود. درد تو درمان پذیر است، کمی حوصله داشته باش.
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
https://eitaa.com/hosiniya