✍️ *جنگ ترکیبی دشمن* بی‌تردید جمهوری اسلامی از مزیت‌ها و عوامل اقتدار مهمی برخوردار است که در صورت ترکیب همه آن‌ها با یکدیگر و تحقق نقاط آرمانی، جنگ روانی و تحریم‌ها رنگ خواهند باخت. جبهه استکبار عرصه نبردی نامتجانس، وسیع، گسترده و با انواع و اقسام ترفند‌های تبلیغاتی علیه انقلاب اسلامی ایجاد کرده که محور عبری، عربی، غربی و جریان نفاق، نقش مهمی در اجرای شیوه‌های تهاجمی آن دارند. در این نبرد که عمده فعالیت‌ها بر روی «جنگ روانی» متمرکز شده و به‌منظور اثرگذاری بر رفتار و نگرش مخاطبان در پیش‌گرفته می‌شود، ذهن‌ها و نگاه‌ها تحت تأثیر قرار می‌گیرند. این در حالی است که در جنگ نظامی، عموماً وحدت ملی و یکپارچگی در برابر مهاجمان ایجاد می‌شود. در بزنگاه‌ها و گردنه‌های دشوار کشورمان، دشمن علی‌رغم همگرایی، هم‌افزایی و اجماع گسترده، در کنار محاصره اقتصادی، نتوانست ضربه نهایی را وارد کند و به اهدافش دست یابد. بنابراین، صرف فشار از بیرون به‌تنهایی باعث تغییر رفتار حاکمیت و یا براندازی نمی‌شود. این اتفاق زمانی روی می‌دهد که به‌اصطلاح، نیمه‌خالی لیوان برجسته شده و با پمپاژ ناامیدی، مسئله ایستادگی و مقاومت، امری بسیار پرهزینه جلوه داده شود تا در نهایت موجبات دلسردی از پایداری شکل بگیرد. در جنگ روانی به‌موازات جنگ اقتصادی، برای اصابت تیر تحریم‌ها به هدف، فضای مجازی جایگاه نخست را برای پمپاژ ناامیدی در اختیار دارد. به این مفهوم که اگر فکر و ذهن جامعه تسلیم طراحان شد، فضایی تاریک و ناامیدکننده بر اثر پافشاری بر ارزش‌های انقلاب شکل گرفت و رفتار مردم بر اساس آن تغییر کرد، حریف به خیال خود می‌تواند امیدوار باشد که فشار‌های اقتصادی نیز به نتایج مطلوب خواهند رسید. در این حالت، حتی تحریم‌ها هم با تزویر و فریب‌کاری تمام توجیه می‌شوند. به‌عنوان نمونه، استدلال می‌کنند که تحریم‌ها همچون درد عمل جراحی موضوعی غیرقابل‌اجتناب هستند و چون بدل حمله نظامی به شمار می‌آیند، از صبغه حقوق بشری و انسان دوستانه هم برخوردارند! علاوه بر این، با یأس پراکنی و سیاه‌نمایی، جای دوست و دشمن عوض می‌شود، بدخواهان در مقام بالاخواهی و دفاع از مردم برمی‌آیند و حاکمیت را ناتوان و ناکارآمد در عرصه تأمین معیشت، امنیت و مدیریت کشور نشان می‌دهند. در میانه این تهدیدات، اما فرصت‌های قابل‌توجه و البته فراوانی نیز برای تبدیل کردن چالش‌ها به فرصت‌ها وجود دارند. اولین فرصت استفاده از ظرفیت نیرو‌های جهادی و بسیجی برای عملیاتی کردن طرح‌ها و پروژه‌های بر زمین‌مانده است. این موضوع ازاین‌جهت حائز اهمیت است که جبهه استکبار همیشه کوشیده ایثارگران عرصه جهاد را که از جان خود برای این مرز و بوم مایه گذاشته‌اند، تخریب کرده و آن‌ها را در مقابل مردم قرار دهند. بسیج در عرصه‌های بسیار دشوار، همواره پیشگام بوده و اکنون که مسئله اول کشور، معیشت و ایجاد اشتغال برای جوانان است، می‌تواند از امکانات و ظرفیت‌های خود برای رونق تولید در بخش‌های صنعتی و کشاورزی استفاده کند. این ظرفیت متأسفانه در سال‌های گذشته نادیده گرفته شد، اما اکنون با مواضع انقلابی دولت مستقر، زمینه برای فعال شدن پتانسیل‌های این نیروی بزرگ و کارآمد فراهم‌شده است. در کنار عملیات سخت‌افزاری با کمک بسیج و نیرو‌های مردمی، مسئله آگاهی بخشی و تجهیز افکار عمومی به سلاح بصیرت و ارتقاء سطح آگاهی در جنگ نرم نیز حائز اهمیت است. به تعبیر رهبر معظم انقلاب، اطلاع یافتن از نقشه‌های دشمن، لازمه هرگونه حمله پیشدستانه و پیشگیرانه است و بدون آگاهی از سناریو‌ها و طراحی‌های دشمن، نمی‌توان یک گام از حریف پیش بود. علاوه بر این، یکی از پیشران‌های جنگ روانی و سیاه‌نمایی علیه جمهوری اسلامی همواره مسائل حقوق بشری بوده. کشور‌هایی که پیشگام ارائه قطعنامه‌های ضد ایرانی به مجامع جهانی هستند، خود از بزرگ‌ترین ناقضان حقوق انسان‌ها محسوب می‌شوند. کانادا یکی از این کشورهاست که سوابقی همچون تراژدی کشتار هزاران کودک بومی در مدارس شبانه‌روزی را در کارنامه دارد و روز گذشته نیز اعلام شد که نرخ قتل و کشتار در آن به بالاترین میزان خود در ۱۵ سال گذشته رسیده است. بنابراین، کشاندن جنگ روانی به قلمرو‌های آسیب‌پذیر مهاجمان می‌تواند قفل عملیات روانی آن‌ها را درهم‌شکسته و جمهوری اسلامی را در موضع آفندی قرار دهد. نکته دیگر اینکه واقعیت اقتصادی کشورمان، حاکی از آن است که سوء مدیریت داخلی به‌مراتب، مؤثرتر از تحریم‌های خارجی است و به گفته برخی از کارشناسان حوزه اقتصاد، مسائل پیش روی تولید در داخل، ۸۰ درصد در مقابل ۲۰ درصد اثر تحریم‌های خارجی، سهم دارد. با این وجود، گروهی همچنان بر طبل مذاکره با آمریکا به‌عنوان راه‌حل اساسی و رهایی از شرایط موجود می‌کوبند؛ درحالی‌که استفاده از مدیریت‌های کارآمد و امتحان پس داده برای بهبود زخم‌های کشور، راهکاری است که می‌تواند تورم، بیکاری و مشکلات معیشتی و