بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گفت رفتم به عالمی دیگر پیرفرزانه ای بوقت سحر بود آن لحظه ذڪر روی لبم نام قهار قادر داور @hosenih گوئی آندم مرا مڪاشفه ای آمد ازبخت خوش چنین به نظر باغ زیبا وبا صفائی بود پر ز اشجار سبز و خوش منظر می وزید عطر گل به جای نسیم ڪه نبوده ز بوی آن خوشتر رودهایی روان و بس زیبا آبشاری بلند و زیباتر در میان، ڪاخ با شڪوهی بود سنگ هایش زمرد و دُر و زر دیدم آنجا شهی نشسته به تخت واز ملائڪ به گرد او مهتر @hosenih داشت عِمامه ای بسر گفتم ڪیست این پادشاه تاج به سر هاتفی با ندای زیبا گفت این شهنشاه هست پیغمبر شال سبزی عیان بدور ڪمر بر سرِ دوش عبا، قبا در بر و جمالی ڪه خواند در وصفش سعدی آن شاعر سخن گستر مه فرو ماند از جمال نڪوش در برش سرو خم نموده ڪمر گفتمش ڪیستند در بر او گفت زهرا و دیگری حیدر گفتم آن نازنین تران گفتا او شُبیر است و دیگری شُبّر @hosenih از سر لطف ڪردگار ودود دیدم انوار چارده سرور ڪز سر دست بوسی ایشان آمده خیل انبیا یڪ سر یڪصد و بیست و چار هزار نبی صف به صف در ڪف همه ساغر گفتم این نهر پاڪ و زیبا چیست گفت اینجاست چشمه ی ڪوثر ساقی انبیا و خیل ملڪ گشته جبریل و می زند شهپر گفتم این شور و شادمانی چیست چیست این نور های بس انور راستی ڪیست او ڪه شادتر است گفت علی بن موسی جعفر سرِّ انوار پاڪ و نورانی گویمت آنچه دیده ای به بصر @hosenih از سر لطف حق رضا امشب می شود او پدر به وقت سحر حال همراه ما بیا بنشین بین طلوع ستاره ای دیگر از شعف شد وجود من مشعوف منتظر مانده ام شود چه خبر ناگهان حبرئیل داد ندا مژده آمد ز خالق اڪبر آفریدم محمدی دیگر چون محمد شه همایونفر خلق گردید از رضای خدا بر رضا پر ثمر نموده شجر شد پدر ثامن الحجج آری ڪوری چشم دشمن ابتر گشت انوار قدسیان از شوق گرد یڪ نازنین مه پیڪر @hosenih همه انوار گرد او حائل همه سرمست باده و ساغر گوئیا گشته روز رستاخیز وه چه هنگامه ای به سان محشر لقبش شد جواد و گو چه لقب از جواد الائمه بُد بهتر پدری را ڪه هست شمس شموس پسرش هم شود چو قرص قمر گل ریحانه چون شڪفت شدند دایه اش ساره ، مریم و هاجر آمد آن دُرّ هشت بحر و سپس گشت بحر و یم سه دُرّ و گوهر مفتخر بر گدایی ڪویش صد چو حاتم گدای چشم به در زنده گردد مسیح از دم او وز ڪلامش ڪلیم گویا تر @hosenih گشته مبهوت یوسف مصری محو خال رخش چو ڪرده نظر پور اَڪثَم بُود به محضر او ڪمتر از طفلِ در بر مادر انبیا جز محمد اند همه در بر او ستاده در محضر پسر حضرت امام رضاست شه و سلطان طوس و هر ڪشور نه خراسان ڪه شاه عالم اوست آن امامی ڪه هست فخر بشر چون سلیمان به مشهدش آید از برای خرید انگشتر خود ببیند که خیل طیر و وحوش جن و انس اند بر درش نوڪر @hosenih هر ڪسی ڪه او گدای ڪویش شد تاج شاهی نهاده اش بر سر شاه و سلطان ماسوی آمد ڪوثر حضرت رضا آمد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih