#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
چون لاله به پشت در شکفتی زهرا
از شدت درد ، شب نخفتی زهرا
میسوزم از این داغ ، که تا آخر عمر
تو سوختی و به من نگفتی زهرا
*
تو رفتی و رفت دیگر از چشمم خواب
من ماندم و یک سینه از داغ کباب
دیدی به کجا کشید کار من و تو؟
زنده است ابوتراب و تو بین تراب
*
رخش طعنه به شام تار می زد
مدینه غربتش را جار می زد
خدا داند که در هنگام غسلش
کفن بر جسم زهرا زار می زد
شاعر:
#علی_سلطانی
@dobeity_robaey