دستش به پوست، بند به تن بود این پسر وایا که یادگار حسن (ع) بود این پسر @hosenih تیر آمد و نشست شهادت به قامتش پیراهنش رهین کفن بود این پسر هر زخم او به ناله زبان کرده بود باز پا تا به سر زبان و دهن بود این پسر زورش نمی رسید که شمشیر برکشد اما عجیب ظلم شکن بود این پسر برنای بی محاسن بی چکمه و سلاح استاد درس مرد شدن بود این پسر رو کرد به زمین و زمان مجتبی و گفت: دیدید؟ مرد کوچک من بود این پسر @hosenih دنیا که تا همیشه به این داغ مبتلاست چشم انتظار منتقم خون کربلاست... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e