#ازدواج_حضرت_زهرا_و_امیرالمومنین_ع
امشب شب ساغر زدن با ساقی کوثر شده
امشب عروس آسمان خاک در حیدر شده
امشب علی محو رخ صدیقهی اطهر شده
امشب به بیت فاطمه غلمان ثناگستر شده
امشب شب آمرزش خلق از سوی داور شده
زیرا امیرالمؤمنین داماد پیغمبر شده
جن و بشر، حور و ملک گویند امشب با علی:
دامادیات، دامادیات، بادا مبارک یا علی
مهر و مه اینجا اختری، گردون هلالی میکند
یا آسمان با اختران بذل لئالی میکند
دل در سرای فاطمه سیر خیالی میکند
طوطیِ جان در بزم او شیرین مقالی میکند
روح الامین مداحی مولی الموالی میکند
حور و ملک را با دمش حالی به حالی میکند
ریزد چو باران از سما، آیات رحمت بر زمین
در مجلس دامادی مولا امیرالمؤمنین
جبریل نازل از سما گردیده بر فخر بشر
آورده پیغام از خدا کی بهترین پیغامبر
ما از ازل این عقد را بستیم در لوح قدر
تو در زمین این خطبه را انشاد کن بار دگر
گیتی ز انجم پُر شده با وصل این شمس و قمر
او مادر است و این بُوَد بر یازده مولا پدر
این وصل، وصل کوثر و ساقی کوثر میشود
این عقد، عقد حیدر و زهرای اطهر میشود
وصل دو دریا حاصلش دو لؤلؤی مرجان شود
کز هر دو تا شامِ ابد روشن چراغِ جان شود
بر پای آن، در راه این، جانِ جهان قربان شود
او دین ز صلحش زنده و این کشتهی قرآن شود
مرجانْ حسن، کز حُسنِ او جانْ مشعلِ تابان شود
لؤلؤ حسین است و از او دل شعلهی سوزان شود
مرجانْ که دیده آنچنان؟ لؤلؤ که دیده اینچنین؟
آدم گدای کوی او، عالم فدای روی این
ای فاطمه بنت اسد ناموس حی ذوالمنن
امشب عروس خویش را بنگر کنار بوالحسن
بر روی حیدر خنده کن بر دست زهرا بوسه زن
بنشین و بنشانش ببر مانند جانِ خویشتن
گردیده در بیت الولا، ماه رخش پرتو فکن
گوش خدا یعنی علی تا بشنود از او سخن
تهلیل گو، تقدیس کن، تسبیح خوان دل باخته
در سر به شوق فاطمه شوری دگر انداخته
امشب خدیجه در جنان لبخند دیگر میزند
روحش بشوق دیدن داماد خود پر میزند
در خانهی شیر خدا با مصطفی سر میزند
گه بوسه بر دست علی ساقی کوثر میزند
گه خنده بر ماه رخ زهرای اطهر میزند
گاهی تبسم بر گل روی پیمبر میزند
ارواح پاک انبیا دور سرای فاطمه
خوانند از بهر علی مدح و ثنای فاطمه
آدم ستاده بر در بیت امیرالمؤمنین
خوانَد ثنای فاطمه با نوح شیخ المرسلین
خنجر بهکف دارد خلیل، آن شاهد شور آفرین
تا از ذبیحش شر برد در مقدم آن نازنین
استاده موسی روی پا، افتاده عیسی بر زمین
داود مداحی کند با نغمههای دلنشین
یوسف به حُسن دلربا خدمتگذاری میکند
یعقوب با ذکر علی شب زندهداری میکند
میخواست تا آید عروس آن شب به بیت شوهرش
پُر شد ز افواج ملک هم اَیمنش، هم اَیسرش
جبریل از پیشش رود، میکال از پشت سرش
پا در رکاب ناقه و جا در دل پیغمبرش
رضوان شده جاروبکش با زلف خود در معبرش
سبحانَهُ سبحانَهُ خالیست جای مادرش
حیدر به شوق مقدمش دل بیقراری می کند
استاده در پشت در و لحظه شماری می کند
بگرفت دست مرتضی تا پرده از رخسار او
نقش تبسم شد عیان از لعل گوهربار او
یار دو عالم را ببین گردیده زهرا یار او
غمخوار عالم را نگر شد فاطمه غمخوار او
افکنده چشمی جانب بیت و در و دیوار او
یاد آمد از حرق در و از قِصهی ایثار او
گردید دور مرتضی آهسته گفتا با علی
من آمدم تا جان خود سازم فدایت یا علی
در حجله بنهادند پا آن دخت عم، این ابن عم
آن روح از سر تا بپا، این جانِ از سر تا قدم
آن وحی را خیر کلام، این بیت را صاحب حرم
بنهاد دستِ هر دو را، ختم رسل در دست هم
گفتا بهزهرا کاین علی شوی تو باشد دخترم
گر او شود از تو رضا راضیست حی ذوالکرم
پس با علی گفتا: علی انسیة الحوراست این
سِرّ خدا، روح نبی، ناموس تو زهراست این
امشب امانت میدهم من بر تو جان خویش را
بگذاشتم در دست تو روح و روان خویش را
روح و روان خویش را، تاب و توان خویش را
پاینده میبینم در او، نام و نشان خویش را
در دامن او یافتم، من دودمان خویش را
چون جانْ نگهداری علی، جانِ جهان خویش را
هرکس بیازارد وِرا، خسته دلِ زار مرا
آنکس که آزارد مرا، آزرده دادار مرا
ای بوده پیش از پیشتر، ناموس داور فاطمه
ای مدحت از سوی خدا، تطهیر و کوثر فاطمه
ای دستْبوسَت مصطفی، ای کفو حیدر فاطمه
ای زینب کبری تو را پاکیزه دختر فاطمه
ای بر حسین بن علی آزاده مادر فاطمه
ای یازده فرزند تو بر خلق رهبر فاطمه
در شام قدر وصل تو روشن دل عالم شده
مدح تو ذکر "یا علی" شیرینی "میثم " شده
✍
#غلامرضا_سازگار
📝
#اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e