#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
#زبان_حال_امام_حسن_مجتبی_ع
ماجرای کوچه چشمان ترم را زخم کرد
آه از دردی که قلب مضطرم را زخم کرد
آتش این زهر، آبی روی آتش بوده است
آتشی دیگر دل شعلهورم را زخم کرد
روضهخوانی میکنم هر روزوشب در خلوتم
روضهی سنگین مادر، حنجرم را زخم کرد
این مصیبتنامه را جز من نمیداند کسی
دست نامردی رسید و باورم را زخم کرد
حوریه حتی نسیمی بر رخش دارد ضرر
باد، گلبرگ گل پیغمبرم را زخم کرد
سالها گریان داغ ضربت یک سیلیام
ضربهای محکم که روی مادرم را زخم کرد
با شتاب و ناگهانی رد شد از روی سرم
این مصیبت بود از پا تا سرم را زخم کرد
آنقدر گفتم به جای مادرم من را بزن
این تقلا کردنم بال و پرم را زخم کرد
عرش هم آنروز از غصه تلاطم کرده بود
مادرم در کوچه راه خانه را گم کرده بود
✍
#محمدحسن_بیات_لو
📝
#اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e