ساله کردها، با طغیان بحران در مناطق جنوبی خود مواجه شده و به‌دلیل شدت گرفتن بحران‌های پیرامونی خود، مجبور به دست کشیدن از منافع خود در دریای مدیترانه در لیبی و همچنین در رقابت با یونان خواهد شد و ناچارا با کاهش تمرکز در بالکان مواجه شده و در این منطقه نیز به پیرو صرف آمریکا بدل می‌شود. تبدیل شدن ترکیه از بازیگری دست‌اول در منطقه به یک بازیگر اجیرشده کمترین آسیب ورود آنکارا به بازی جدید است. 4 بحرانی شدن وضعیت ترکیه باعث می‌شود میزان اتکای آنکارا به موسسات مالی غربی برای تامین مالی و جذب سرمایه‌گذاری بیشتر شود، زیرا آنها برای سرمایه‌گذاری در موقعیت شکننده آنکارا امتیازات بیشتری طلب خواهند کرد که حتی می‌تواند زیان‌هایی به حاکمیت این کشور نیز وارد سازد. ترکیه گرچه براساس طراحی‌های غربی به قفقاز ورود خواهد کرد، اما این مساله باعث کوتاه آمدن موسسات مالی غربی از منافع مالی‌شان نخواهد شد، در این بین کاخ‌سفید نیز با این استدلال که این موسسات خصوصی هستند از تعهد خود در همراهی با اردوغان شانه خالی خواهد کرد. 5 ترکیه با درگیر شدن با روسیه و ایران درحالی‌که ازسوی اتحادیه اروپا نیز طرد شده است به‌عنوان یک کارگزار با قیمتی پایین به استخدام محور آنگلوساکسونی آمریکا درخواهد آمد که بریتانیا را نیز درکنار دست خود دارد؛ محوری که پس از پیمان آکوس میان آمریکا، انگلیس و استرالیا خود را به‌شکلی عیان نشان داد. وظیفه ترکیه در این میان بازی فیزیکی و سنگین در اوراسیا و غرب آسیا خواهد بود تا با دخالت در اوکراین و قفقاز، ضمن بحرانی کردن وضعیت مرزی ایران و روسیه چشم‌اندازهای عبور طرح «یک کمربند یک جاده» چین را نیز تیره سازد. ازنظر سیاسی نیز ظرفیت‌های آنکارا در بالکان و شرق اروپا درکنار آمریکا قرار خواهد گرفت تا اتحادیه اروپا را تا حدی دربرابر محور اصلی واشنگتن تضعیف کند. 6 پیروی آشکار ترکیه به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای از دستورکارهای آمریکا باعث کاهش وزن و ارزش آنکارا در تعاملات منطقه‌ای خواهد شد. به‌عنوان نمونه، مسکو برای حل معضل قفقاز این‌گونه خواهد اندیشید که پس از تنش برای حل منازعه باید با واشنگتن پشت بنشینند و تمام موارد را نمی‌توان با آنکارا حل کرد. خلاصه آنکه گرچه تمام هزینه‌های معادله قفقاز را ترکیه می‌پردازد، اما چه موفق شود و چه دچار شکستی نسبی، این واشنگتن خواهد بود که بر سر میز مذاکره منافع را درو خواهد کرد، حتی اگر مستلزم فروش منافع ترکیه باشد. 7 زیرپا گذاشتن خطوط قرمز ازسوی ترکیه و ورود به قفقازی که به‌مثابه بالای‌سر برای ایران بوده و ازسوی روسیه نیز خاور نزدیک نامیده می‌شود، می‌تواند به تهییج تهران و مسکو برای جواب همه‌جانبه به آنکارا بینجامد؛ جایی‌که احتمالا ادلب مورد توجه بیشتر آنها قرار خواهد گرفت. ازدست رفتن ادلب برای ترکیه تنها به معنی خداحافظی با نقش‌آفرینی در سوریه نیست، بلکه به‌معنای ورود چندمیلیون مهاجر جدید سوری خواهد بود.   قمار آمریکا 1 افزایش نزدیکی ژئوپلیتیکی و عملیاتی روسیه به ایران و همچنین چین که می‌تواند محور قدرت‌های شرقی را مستحکم‌تر سازد. 2 فشار فزاینده قدرت‌های شرقی به کشورهای آسیای میانه برای مشخص کردن نسبت خود با غرب و ترکیه که باعث فشار به نفوذ غرب در این منطقه خواهد شد. 3 درصورت مقاومت قدرت‌های شرقی، آمریکا قطعا ترکیه را در میانه یک بحران رها خواهد کرد که این خود به بروز چالش در رابطه میان آنکارا و غرب خواهد انجامید. در این صورت ترکیه باید امتیازات بیشتری را برای جلب اعتماد مجدد به قدرت‌های شرقی بدهد که مستلزم تعهد و تضمین آنکارا برای دور شدن از غرب خواهد بود. 4 شکست غرب در اجرای سیاست‌هایش در قفقاز، ایران را به تلافی کردن علیه آمریکا در غرب آسیا خواهد کشاند که می‌تواند برای واشنگتن تبعات و تلفاتی داشته باشد. 5 حل شدن موضوع قفقاز با دخالت ایران، نفوذ اقتصادی تهران را در بازیگران دوطرفه منازعه به‌شدت افزایش خواهد داد که برخلاف خواست واشنگتن است. 6 هرگونه اتفاق در قفقاز که با دخالت ایران همراه باشد، می‌تواند نفوذ منطقه‌ای ایران را افزایش دهد و ازلحاظ روانی نیز بر دیگر کشورهای منطقه اثرگذار باشد. 7 شکستن گارد غرب در سمت ترکیه و دریای خزر مسیر چین به اروپا را به‌شکلی اساسی بدون مانع خواهد ساخت. اگر امروز درباره نیات ترکیه تردیدی وجود دارد، اما در دوره‌ای که آنکارا به‌دلیل فشار قدرت‌های شرقی دچار شکستی نسبی ولی شدید شده است، دیگر نمی‌توان درباره مواضع این کشور تردید داشت، بلکه باید آن را در حداقلی‌ترین شرایط همکار محور شرقی دانست؛ این مساله‌ای که می‌تواند به تقویت جایگاه جهانی پکن دربرابر واشنگتن بینجامد.   روسیه 1 حضور ترکیه در قفقاز ضمن قطع دسترسی مسکو به‌سمت جنوب می‌تواند به ایجاد یک جای‌پای محکم برای غرب در این منطقه و آغاز توطئه‌ها علیه مسکو از قفقاز بینجامد؛ اقداماتی که می‌توانند شامل تجهیز تروریس