یلدای نوروزی
✍️
محمدصدرا مازنی
شب چله است یا همان شب یلدا. همین یکی دو روز پیش بود که از استادی در آنتن زنده سیما شنیدم که میگفت:«من یلدا را نمیشناسم. این نامی سریانی و عربی است! میگفت این یک جشن کهن ایرانی است و چرا ما نام ایرانی را بکار نبریم. همواره به نام شب چله بوده است. از نظر دانش اخترشناسی و ریاضی یکی از پدیدههای تاریخی ایران باستان و نیاکان ما بوده و اگر جشن ایرانی است ما باید افتخار کنیم که نام ایرانی را به کار ببریم. چنین پیدا است که پیشتر از اینکه گاه شماری به صورت ماه و سی روزه ماه در ایران پدید بیاید گونهای گاه شماری داشتیم که چهل روزه بوده است و آثار آن را در چله بزرگ و چله کوچک و چله گرما و چله سرما و پیرا چله در مازندران و چله نشستن و چلچلی همه اینها نشان میدهد که عدد چهل یک واژه گرامی در نزد ایرانیان بوده و هیچگاه عدد سی یا عد پنجاه این حالت را نداشته و این درست بر اساس آن گاه شماری است که چهل چهل شمرده میشده و ما باید بگوییم چله. نباید بگوییم یلدا این جشن کهن را!» دربارهاش گفته میشود طولانیترین شب سال. «طولانیترین» واژهای با بار معنایی و روانی خاصی که دارد، کودکی را با تخیلات فراوانی همراه میکرد، گویی شب یلدا نمیخواست تمام شود. بهتر! شبی که همه خوش بودند، دورهمی و نَقل و نُقل توامان بود. چه بهتر که تمام نشود! در خانهها حافظخوانی مرسوم و نَقلهای حکیمانه و پند بهراه بود. تنقلات هم تخم کدو و هندوانه و مغز گردو و از میوهها هندوانه و شاه میوه شب یلدا یعنی انار با برق دانههای یاقوتیاش چون چلچراقی میدرخشید. اما شب یلدا تمام میشد. خیلی زودتر از آنکه فکرش را بکنید و انتظارش را بکشید. صبح میشد! شاید از آن نوع شبهایی که صبح طالب نداشت. کودکیها با یلداهای بسیاری که بهنظر پایان نمییافت سپری شد! نوجوانی و جوانی نیز کمابیش به همین منوال. اما یلدا یک پیام دیگر نیز داشت. پیامی که در دوران حجرهنشینی در لابلای نکات مدرس اخلاقمان فراوان میشنیدیم. و آن فرصتشناسی از شبهای بلند زمستان بود. میگفت: زمستان بهار عارفان است و یلدا نوروز عارفان! نوروز برای شب شاید فصیح ننماید، اما واژه دیگری نمیتوانست بار معناییاش را منتقل کند.
رفیقی دیرین دارم از یادگارهای حجرهنشینی. از آن دسته آدمهایی که نمودار زندگیاش همواره رو به رشد است. من افول را در این نازنین سراغ ندارم. یکی از شبهای زمستان_شاید شب یلدا_، میگفت: چه بیسلیقه و بیرزق و روزی باشیم که شبهای طولانی زمستان دو رکعت عاشقانه نداشته باشیم!
یلدایتان پر روزی
#یلدا
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN