♨️شورای نگهبان و اقامه قسط1️⃣ ضمن گرامیداشت سالروز تاسیس شورای نگهبان که یکی از ثمرات تلاش ها و خون دل هایی است که علما و بزرگان به ویژه از شروع نهضت مشروطه خصوصا شیخ فضل الله نوری که جان خود را در این راه گذاشت تا کنون بوده است. بدلیل گستردگی منابع در خصوص سیر ایجاد این نهاد از زمانی که طرح علمای طراز اول در نهضت مشروطه ارائه شد تا کنون ،در این یادداشت از ذکر تاریخچه تاسیس این نهاد خودداری می کنیم.کسانی که در زمینه فلسفه سیاسی واندیشه سیاسی و به صورت کلی پیرامون علم سیاست تحقیقاتی دارند ،مطلع هستند که در چند قرن اخیر و با سلطه مادی گری بر دنیا، نفس برپایی حکومت دینی یعنی جامعه ای که قوانین آن بر مبنای حکومت داری دینی تنظیم می شود، امری است که به راحتی میسر نخواهد شد، با این وجود ما شاهد هستیم که بنیانگذار انقلاب امام خمینی رضوان الله تعالی علیه، با آگاهی بخشی و یاری امت حزب الله و مردم با بصیرت و ولایتمدار ایران توانست نه تنها انقلاب و حکومتی دینی پایگذاری کند بله توانست انقلابی دینی با تکیه بر اسلام و معارف والای اسلامی در دنیای مادی بنیانگذاری کند. از این نگره ارزش شورای نگهبان نه تنها در حکومت اسلامی ایران بلکه از جهت الگو دهی و الهام بخشی آن در سراسر دنیا کاملاً مشخص است .شورای نگهبان رکن رکین ،حافظ اسلامیت و از ارکان حساس و ضروری انقلاب است.بعد از ولایت فقیه که امامت و رهبری جامعه مسلمین را بعهده دارد شورای نگهبان به عنوان حافظ و نگهبان اسلامیت انقلاب، جایگاهی رفیع وبی نظیر دارد و باید مواظب بود مورد هجمه دشمنان این انقلاب که با نگاه خصمانه ای سعی در براندازی انقلاب دارند وجفای دوستان قرار نگیرد.با نگاه کلان به فعالیت شورای نگهبان در چهار دهه گذشته، کارنامه عملکرد این نهاد در گام اول انقلاب به صورت کلی دارای دو اشکال عمده و واضح و نیازمند نقد جدی است که مسامحه در آن ممنوع و رفع این دو ایراد، اثر حیاتی بر جامعه می گذارد.آن دو سر فصل بر زمین مانده که امروز دغدغه ی قاطبه دلسوزان انقلاب است عبارتند از: ۱عدم اعمال و استمرار نظارت شورای نگهبان، در طول مسئولیت اشخاص ۲ عدم لحاظ شاخص و معیار عدم فساد در تایید صلاحیت ها و فدا شدن این شرط برای معیارهای سیاسی. اگر چه در مقام نظر و اندیشه و در حد قانون، شورای نگهبان این اختیار و مسئولیت را دارد که به محض زایل شدن یک صفت دخیل در صلاحیت، یا پیدا شدن یک صفت یا دلیل مسقط صلاحیت، فرد را لغو صلاحیت کند ولی عملا در طول سالهای متمادی شاهد آن نبودیم که این اتفاق بجز در موارد بسیار اندک انجام پذیرد.ممکن است که دلیل عدم ورود، نبود زمینه اجتماعی، نبودساز و کار لازم، یا خدایی ناکرده مصلحت اندیشی های غیر ضروری و یا هر دلیل دیگری ذکر گردد ولی به هر شکل معطل ماندن این بخش از رسالت شورای نگهبان صدمات و حتی خساراتی برای اثبات کار آمدی حکومت دینی به بار می آورد. از اساس مسئله تایید صلاحیت مربوط به دوران انجام مسئولیت است و تایید صلاحیت قبل از ورود در مسئولیت مقدمه صلاحیت دوران مسئولیت است و جای تعجب است که بدو ورود و مقدمه از اصل و هدف مهم تر باشد! مطلب دوم اینکه چرا شورای نگهبان برای تایید صلاحیت اشخاص، معیار و شاخص عدم وجود فساد را عملا در نظر نمی گیرند.با وجود تاکیدات محکم امام خمینی و امام خامنه ای مبنی بر لزوم قاطعیت و دقت شورای نگهبان برای جلوگیری از ورود افراد ناصالح بخصوص افراد فاسد، انتظار می رود که این نهاد از ورود این افراد نالایق چه در مجلس شورای اسلامی و چه در مناسب دیگر جلوگیری کند.حساسیت شورای نگهبان اقتضاء این را دارد که ملاک هایش را در تایید صلاحیت به اندازه موازین اسلام، توسعه دهد مثلا اگر فرد ضدیت با نظام نداشته باشد کافی است تا مهر تایید صلاحیتش توسط آن نهاد زده شود اما اگر ثابت شود که همان فرد دزد است و یا در اختلاس ها دست دارد یا در شهری باند فساد ایجاد کرده ولی رقیب وی فردی اصلاح طلب است مصلحت! ایجاب می کند همان فرد صلاحیتش تایید شود! و ملاک دزدی باعث نمیشود که به عدم صلاحیتش حکم شود. ادامه متن در پست بعد👇 @howzeh_1357