⛅️ گاهِ صبح ⛅️
از آن فروردین تا این فروردین!
🔘 روزهای پایانی فروردین ۱۴۰۰ را در حالی سپری میکنیم که دولت آقای روحانی بازهم به سنت مألوف به مذاکرات با غربیها اشتغال یافته و با اشتعال چندبارهی آتش آن، فضای سیاسی کشور نیز همانند گذشته از مذاکرات متأثر گشته است؛ نشستهایی با عنوان «مذاکرات وین» برای احیای «توافق وین».
🔴 توافق وین(برجام)؛ یعنی همان توافق غیرمطلوب، غیرمعمول، غیرمقبول، یکطرفه، بیسروته، نامتوازن و مملوّ از اشکالات ساختاری و غیرساختاری. مذاکرات وین نیز در بهترین حالت متصور، قرار است که این توافق کذایی را احیا نماید! یعنی در خوشبینانهترین حالت ممکن، اجرای توافقی از سر گرفته خواهد شد که به موجب آن، صنعت هستهای کشور در حدّ زیادی و در بخشهای گستردهای و به مدتی طولانی عقب رانده و مانده شده و خللی نیز در ساختار تحریمها ایجاد نخواهد شد. البته لازم به ذکر است که هیچیک از مقامات دولت بایدن تاکنون سخنی دالّ بر رضایت و اکتفای آمریکا به برجامِ کنونی ابراز نکرده و چندین مقام دولت این کشور رسما بر طولانیتر شدن محدودیتهای هستهای ایران(longer) و افزودن تعهدات موشکی و منطقهای(stronger) تأکید کردهاند. مضافا اینکه موضع و پیشنهاد رسمی دولت بایدن در خصوص تحریمها که در مذاکرات وین مطرح گردیده، به قدری وقیحانه و بیارزش است که آقای عراقچی حتی از بیان صریح آن نیز خجالت میکشد و صرفا به اظهاراتی کلی بسنده میکند؛ مانند جملهی تأسفآور ایشان مبنی بر اینکه مذاکرات وین در مسیر درستی قرار دارد! لذاست که فرض احیای برجامِ فعلی با همان کیفیتی که در تیرماه ۹۴ منعقد گردید، فرض غیرقابل دسترسی به نظر میرسد.
اکنون بیاییم واپسین روزهای فروردین ۱۴۰۰ را با واپسین روزهای فروردین ۱۳۹۲ مقایسه کنیم.
❇️ ۸ سال پیش دقیقا در چنین روزهایی گفتگوهای «آلماتی ۲» در ۲۷ فروردین ۹۲ به وقوع پیوست که بیشک یکی از شاهکارهای نظام جمهوری اسلامی در عرصهی «دیپلماسی رسمی» به شمار میآید که البته با وجود تمام خلافگوییها و بیانصافیها، حقیقت آن بر تیزبینان و منصفان پوشیده نیست. منطق استوار و بیخدشهی هیئت مذاکرهکنندهی کشورمان توأم با حضوری قوی و فعالانه و مبتکرانه در گفتگوهای آلماتی ۲، چنان عرصهی جَوَلان را برای مذاکرهکنندگانِ زیادهخواه و پُررو و زباندرازِ آمریکایی و اروپایی به تنگ آورده بود که قدرت ابراز هیچ حرف متقابلی را در برابر پیشنهاد مقتدرانه و هوشمندانهی مذاکرهکنندگان انقلابی کشورمان که تمامی منافع ملی در آن لحاظ شده بود نداشتند؛ جز اینکه لازم است برای مشورت و تصمیمگیری نهایی به پایتختهایشان بازگردند! آنجایی که مذاکرهکنندگان ایرانی در ازای چند امتیاز ناچیز به غربیها(از جمله: تعلیق ۶ ماههی یک آبشار تولید اورانیوم ۲۰ درصد در شرایطی که سوخت ۲۰ درصد نیز به میزان کافی تولید شده بود!، عدم گسترش فردو در حالی که پیش از آن به طور حداکثری از ظرفیت مرکز فردو استفاده شده بود و اساسا امکان گسترش بیشتر آن وجود نداشت! و ...)، تقاضای یک امتیاز پُرارزش و تعیینکننده به نام «رفع تمام تحریمهای بانکی» را در برابر مذاکرهکنندگان غربی قرار دادند. این در حالی بود که هیئت مذاکرهکنندهی ایرانی پیشتر در گفتگوهای استانبول ۲(فروردین ۹۱) توانسته بود که بدون واگذاری هیچ امتیازی به طرف آمریکایی، رئیسجمهور این کشور(اوباما) را وادار نماید که به طور رسمی و کتبی حقوق هستهای ایران را مطابق معاهدهی NPT به رسمیت بشناسد و به آن اذعان کند. غربیانی که شعار تعامل، دیپلماسی و گفتگویشان همواره گوش فلک را کر کرده است، حسابی حساب کار دستشان آمده بود و چارهی کار را در ترک میز مذاکره یافتند و اعلام کردند که به پایتختهایشان بازمیگردند و پس از چند روز به پیشنهاد ایران پاسخ خواهند داد. این «چند» روز به «چهل» روز رسید! و نهایتا نیز در انتظار نشستند تا نتایج انتخابات خرداد ۹۲ چه میشود که همان شد که شد. نکتهی بسیار مهم آنکه این موفقیتهای بزرگ در شرایطی حاصل شد که کشورمان تحت تحریمهای شدید و بیسابقهی آمریکا و اروپا قرار داشت.
🎯 در صورت پدید آمدن این سؤال در اذهان شریف خوانندگان که چرا بین «آن فروردین» و «این فروردین» این اندازه تفاوت هست، پاسخ را تنها باید در تفاوت جهتگیریها و رویکردهای کلان جستجو کرد. اقتدار و تفوّق دیپلماسی در فروردین ۱۳۹۲ حاصل نگاه «حقمدار» و «نتیجهمحور» به سیاست خارجی بود؛ همچنانکه انفعال و ضعف دستگاه دیپلماسی در فروردین ۱۴۰۰ حاصل نگاه «کدخداگرا» و «سهممحور» به سیاست خارجی است. گرچه اهرمهای قدرت امروز کشورمان نسبت به مقطع حصول برجام به مراتب بیشتر شده است، اما رویکرد سهممحوری عاجز است که حتی این اهرمها را برای ستاندن حقوق و منافع ملی و عقب راندن دشمنان به کار گیرد؛ چه رسد به افزایش اهرمهای قدرت ملی!
#ابرشاگرد
🔥
@howzehenghelabi