تاریخ نگار 2⃣
⏪ سید مهدی پیراسته، وزیر کشور پهلوی، در گفتگوی خود با پروژه تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد که سال 1364 گرفته شده خاطرهای از همکاری سید محمدحسین علوی بروجردی، پدر سید محمد جواد علوی بروجردی با دربار پهلوی برای تأثیرگذاری بر امام خمینی (ره) نقل کرده است.
پیراسته که قصدش به خدمت درآوردن روحانیت برای حکومت پهلوی بوده می گوید:
علوی آمد منزل اقای جمالی در خیابان عباس آباد ... و گفت"من حاضرم که بیایم آخوندها را جمع کنم و برویم با خمینی(امام راحل) صحبت کنیم" در ادامه این داستان پیراسته می گوید: برای تحبیب، خوب بود که (حالا) ما برویم منزل علوی واقع در خیابان امیریه که یک حسینیه برایش درست کردند. در آنجا دیدم که یک نفر آمده تا وجوهات شرعی خود را بدهد و التماس می کرد که هزار تومان از وجوه را به دختر و دامادش که مستحق بوده اند داده است و آقای علوی می گفت «راه دست من نیست که قبول کنم» در نهایت به پنج هزار تومان صلح کردند که هزار تومانش را نقد داد و در راهرو پشیمان شد لذا آمد و هزار تومان دیگر هم داد. در انتها علوی گفت که ببینید شما می خواهید با ما در بیفتید؟ گفتم، «والله من میدانم. من میدانم که نه.» علوی گفت، «شما میتوانید از این پولها بگیرید؟» (پیراسته) گفتم: «من نمیتوانم من میدانم برای همین آمدم اینجا. حالا چه کار کنیم؟» و (علوی) یک خرده صحبت کرد که برنامه های شاه همه شکست خورده و ... گفتم، «آقا با من از این چیزها صحبت نکنید. ما دوتا سید هستیم با هم بنشینیم حل کنیم. ما چه تقدیم کنیم که شما بیفتید جلو و اینکارها را بکنید.».علوی گفت «الان من سه میلیون تومان پول دارم توی صندوقم که نمیدانم چهکارش کنم. اینقدر پول جمع شده برای ما که نمیدانم.»من گفتم ما چیزی می دهیم که به دردتان بخورد؛ پول نمی دهیم. علوی گفت چه می دهید؟ گفتم که «ما فردا میگوییم دفتر گذرنامه حج را ببندند. پس دیگر به کسی گذرنامه حج نمیدهیم اما به شما هزارتا میدهیم. این هزارتا را به هر فردی که شما معرفی کنید میدهیم.» یک خرده به من نگاه کرد و گفت، «اعلیحضرت شما را داشت و با ما تماس نمیگرفت؟ این وضع ماست.»
منبع:
https://iranhistory.net/piraste14/
┅═✧❁🌷شارح🌷❁✧═┅
لینک قسمت اول🔻
https://eitaa.com/howzehenghelabi/54058
ادامه دارد 🔻