خواهي چند قدرت مستكبر و ظالم است.
3- مردم امروز از ما ميخواهند مدافع حقوق انسانها در عالم باشیم و به ظلم و بيعدالتي و تبعيض در هيچ كجاي دنيا راضي نشویم.
4- ما مدافع واقعي حقوق بشر هستيم و سكوت در برابر ظلم و جنايت و تجاوز به حقوق انسانهاي بيگناه و بيدفاع را قبول نداريم.
5- تحريمها عليه ملت ايران بايد لغو شود، هر طرح ديپلماتيك كه اين هدف را محقق كند مورد حمايت ماست.
6- سياست فشار و تحريم موجب انصراف ملت ايران از پيگيري حقوق قانوني خود ازجمله حق توسعه نخواهد شد.
7- قدرت جمهوري اسلامي صرفا براي مقابله با تهديد قدرتهاي سلطهگر و ظالم به كار گرفته ميشود ، دست دوستي و برادري به سوي همه كشورها به خصوص همسايگان دراز ميكنيم.
هفت گام فوق منطبق با ديپلماسي خارجي ما و تعيينكننده تكليف ما با اشرار جهاني است. باب گفتوگو هميشه باز بوده است. اما در اين دوره بايد باب فريب و نيرنگ و توطئه و بدعهدي بسته باشد.
متأسفانه ديپلماتهاي ما تلقين ميكردند كه شما دو راه داريد يا «جنگ» يا «گفتوگو»! يك مقدار جلو رفتند به آنها گفتند يا «جنگ» يا «توافق» ! بعد از بدعهدي و نقض عهد هم پيام فرستادند، بقيه بساط هستهاي خود را جمع كنيد آماده گفتوگوهاي تودرتوي منطقهاي ، موشكي و حقوق بشري باشيد!
آمريكاييها پس از سقوط داعش ، زدن پهپاد پيشرفته آنها در خليج فارس و نيز حمله قهرمانانه به عينالاسد فاش ساختند نه تنها اهل جنگ نيستند بلكه به شدت از آن هراس دارند. دليل محكم آن هم عدم پاسخگويي آنها در جنگ سخت و نيمه سختي بود كه به آن اشارت رفت و دليل آشكار ديگر آن هم فرار از افغانستان و تدارك فرار قطرهچكاني از عراق است. شهيد سليماني قبل از شهادت همزمان با تهديد ترامپ او را به مبارزه دعوت كرد و رجز «ما ملت امام حسينيم» را خواند. امروز آن ها شاهد آن هستند حملات به كاروانهاي آمريكايي در منطقه بهويژه در عراق 50 درصد افزايش يافته است.
برگرديم به تعبير جديدي از خواب آقاي عسكراولادي! اگر ميخواهيم مذاكرات به نتيجه برسد بايد كل باني و مباني مذاكرات تغيير كند؛ اولا ديپلمات هاي شجاع و باهوش و آشنا به تحولات جديد منطقه و جهان را راهي مذاكرات كنيم كه خشم و كينه انقلابي خود را نسبت به جنايات آمريكا حفظ كرده باشند ، به خود اجازه ندهند در طول مذاكرات و بعد ازآن حتي در صورت توافق، يك لبخند به اين اشرار بزنند.
ثانيا : براساس تئوري غلط و غيرواقعي و موهوم يا جنگ يا توافق راهي مذاكرات نشوند. فرار مفتضحانه آمريكا از افغانستان نشان داد از هژموني آمريكا در منطقه چيزي جز يك شبح خيالي در ذهن برخي ديپلماتها باقی نمانده است.آن طرف ميز اصلا ارادهاي براي جنگ وجود ندارد، اگر ارادهاي وجود داشته باشد اين طرف ميز است و ما در وجود چنين ارادهاي ترديد نكنيم.
نتيجه مذاكرات بايد پايان تحريمها و بهانهجوييهاي غرب و زيادهخواهيهاي آنان باشد و هيچ قيد و بندي را براي پيشرفت در حوزه هستهاي را نپذيريم.
ثالثا : تعامل با جهان را بدون آمريكا و سه كشور شرور آمريكايي پيش ببريم ، روي روابط راهبردي با چين و روسيه و همسايگان ديوار به ديوار ايران حساب باز كنيم.
حضرت علي (ع) هر پيروزي را در گرو دورانديشي ميداند. ما در اين 20 سال بهويژه در دوره خاتمي و روحاني در مذاكرات با غرب دورانديشي نكرديم و فرصتهاي زيادي را از دست داديم. تيم مذاكره كننده ترسيدند و ترساندند و در چاه ويل اعتماد به غرب افتادند . در حالي كه در اين دوران آنها از ما و قدرت ملت ما ميترسيدند به رهنمودهاي امام و رهبري در مورد ذات آمريكا و ماهيت خصومتورزي آنها توجه نكرديم اين غائله بايد در يك نقطه ختم شود و ديگر با عصاهاي كج و معوج نميتوان اين مسير را طي كرد . يك منطق حاج قاسمي بايد به فرآيند گفتوگو با غرب حاكم باشد بدون اين منطق علمي و عملي يك قدم هم نميتوانيم به جلو برداريم.