بسم الله النور... . نماندبیرق پوسیده ی یزید اما کتیبه های حسینیه ماندگار شده است . تموم شد...ماه عاشقی کردن ها و عشق بازی ها با ارباب...سفره ی امسال محرم هم جمع شد... پایانی که برای ما تازه آغازه راهه ... راه حسینی موندن...راه عاشق موندن... اگه روضه خوندیم، اگه گریه کردیم، اگه چایی ریختیم، اگه کفش جفت کردیم و... مهم نگه داشتنشه... مهم حسینی موندنه... . آقا جان! تو این دو‌ماه هر کی هر چی داشت، هر چی بلد بود و هر چی در توان داشت اورد تو میدون... آقا جانم ! ببخشید اگه برای غربتتون کم اشک ریختم و‌کم گذاشتم... ببخشید اگه هر کاری براتون کردم، اندک و ناچیز بود، ولی دیگه باقی با شماست و من می دونم دریای محبت شما بی نهایته... . دلمون تنگ میشه بخدا... آخ که چقدر سخته باز کردن سیاهی ها و جمع کردن پرچم هایی که دو ماه بهشون دل بستیم... تا سال بعد کی مُرده و کی زنده... . درسته که ارباب فقط برای محرم و‌صفرها نیست. اما انگار این دو ماه یه جور دیگه اس... یه توجه ویژه، یه نگاه ویژه...انگار حضرت مادر یه جور دیگه به نوکرهای دردانه اش توجه دارن... برا همینه عاشقا و نوکرای ارباب لحظه شماری می کنند تا هلال ماه محرم بیاد تو‌ آسمون ... . می ترسم... خدا کنه این اندک خدمت ها و نوکری کردنها رو خراب نکنم... از یه بزرگواری حرفی رو شنیدم که خیلی ب دلم نشست. می گفت : هر کاری برای اهل بیت می کنی امانت بده دست امام رضا... آقا امانت دار خوبی هستند. بده آقا برات نگه دارن تا موقعش برسه... چه حرف قشنگی زد... . آقاجون امام رضا! کاری نکردم که بخوام حسابش کنم، اما می خوام امشب همون کمی که دارم بسپرم به دست کرم شما...برام نگه دارین تا اون موقعی که هیچ دستاویزی جز مجالس و‌نوکری ارباب ندارم.... 🌹به قلم خانم خوش طینت از مدرسه علمیه قاسم بن الحسن علیهماالسلام https://eitaa.com/joinchat/3728801837C49d47ebf93