دختر ناز بابا تو که لحظه ی خداحافظی بابا رو بغل کردی وقتی بابا که رفت ، تو خونه کنار عروسک ها کنار مادر و بقیه راحت خوابیدی ....
اما یهو یه دختره سه ساله یادم اومد که باباش وقتی رفت همه چی باهاش رفت و دیگه خواب راحت نداشت تو بیابون ها و بعد آخر قصه به سر رسید .....
راستی دختر ناز بابا .... بابایی تو سوریه کنار همون دختر سه ساله شهید شد ...
حالا که بابا نیست درسته دلت تنگه که دیگه نیست اما نه سر داخل تشت دیدی نه چوب بر لب و دندان بابا
راحت بخواب دختر ناز بابا ....
صلی الله علیک یا اباعبدالله