📔 معرفی کتاب
💠 با تاکسی خودم را به مرکز شهر رساندم چشم هایم مثل ادمی گرسنه به دنبال رد یا نشانه هایی از ان کارناوال می گشت که من را تا انجا کشانده بود .راننده تاکسی فرودگاه می گفت : « تا یکی دو ساعت دیگر که افتاب غروب می کند و هوا کمی خنک تر می شود کارناوال راه می افتد.
کارناوال شب تا صبح توی شهر می گردد و مردم به دنبالش پای کوبی می کنند ونزدیک صبح ، خسته و بی رمق به هتلشان برمی گردند.تا صبح روز بعد که دوباره کارناوال راه بیفتد و دوباره دور یکدیگر جمع شوند.»
فکر کردم این هفته چه هفته لذت بخشی است! یک هفته طلایی.
👈 اینا قسمتی از کتاب تولد در لس انجلس بود .کتابی که بسیار خواندنی است توصیه می کنم حتما بخوانید و به دیگران هم معرفی کنید مطمئنا خیر و ثواب می برید.
✍ حسین امامی
🍃
@negahebeheshti