یک خاطره از یک کاربر اسنپ در جایی بدون پارک ماشین و شلوغ محل مبدا مسافر بود. تماس گرفتم که در محل مبدا هستم و زودتر بیایید که سد معبر است گفتند ها دیدیم سوار که شدندبشدت بدحجاب بودند. گفتم جای بدی را برای سوار شدند انتخاب کردید. توی راه گفتم خدایا خودت کمک کن بتوانم جمله ها را راست و ریس کنم.باید بگم. مرغ سوخاری وسط ادمای گشنه لامبورگینی یا سانتافه ای که وسط فقرا هی راه بره گفتند ما گرسنه بودیم و زود میخواستیم بریم خوابگاه شما چه رشته‌ای درس می‌خونید پزشکی اها.من دو تا سوال دارم بفرمایید اگه یک مرغ سوخاری کباب شده را هی وسط ادمای گشنه دور بدهند و به اونا ندهند خوبه؟ نه اگر یکی با سانتافه یا لامبورگینی وسط فقرا هی دور بزنه خوبه؟ سکوت کردند و بعدش شروع به بحث سریع وسط بحث گفتم منظورم نفهمیدید؟ نه شما خدا زیبایی داده که اگرفوق تخصص اخر علم هم بشید،زیبایی شما و‌جمال شما بالاتره از لامبورگینی که چه عرض کنم بعد شما میایید زیبایی به این حد را توخیابون به مردمی که در هر خانواده ای مشکلاتی هست نشون میدین اونا چه حالی میشن؟ این کار خوبیه؟ درسته؟ طلایی که تو ویترین نگه داری میشه ارزشمند تره یا... اصلا همین موبایل روپوش داشته باشه بهتره یا بی پوشش؟ با پوشش پس یعنی وجود شما از موبایل پایین تره که خودتونو نمی‌پوشید؟ من میتونستم این حرفارو نگم،شما مثل فرزند خودم هستید و یک نفر هم شاید بشما اینارو تذکر ندهد بله درسته حتی باید تشکر کنید که گفتم ممنون از شما رو حرفام فکر کنید چشم پیاده شدند و به مقصد رسیدند.