یک کار بر مرد در کوچه منتظر بودیم درب باشگاه باز شود. نشسته بودیم که یک گروه بد حجاب از کوچه رد شد. بلند و محکم و مهربانه گفتم دختر خانما حجابتان سرم پایین بود و منتظر فحش و حرف زشت از آنها بودم دیدم که رد شده اند و ده متر آن ور تر دست به شال شده اند و گروهی شالاشان درست میکنند. گفتم نباید اصرار کرد مضطرب بود.باید محکم گفته شود. کاش با تعجب مهربانانه و محکم و قوی میگفتم دختر خانما کو چادرتان؟همون پله آخر واقعا از چی میترسیم؟ همش ترس الکیه.