ـ ـ دخترھ وفانتزی‌هاش؛🍭 میدونی عاشقِ چادر سر کردن بودم. ولی پدرم مخالف بود، من موندم لجبازی کودکانم، مانتویی شدما ولی دلم پِی چادر بود. از هر فرصتی استفادھ میکردم تا وارث یادگار یاسِ نبی بشم؛ ختم، محرم، فاطمیه.. آخرم طاقت نیاوردم:) پدرم راست میگفت، چادری شُدنم باعث شد خیلیا ازم فاصله بگیرن و خیلیای دیگه از قبل بھم نزدیك‌تر بشن؛ آره، من به چشم دور شدن دوستایی که دنبال چیزای دیگه بودن دیدم و نزدیك شدن مِھر حضرت مادر به دلمُ دیدم.. ــــــــ ــ من الا۸ سالِ وارثِ یادگار یاسِ نبی‌ام و بخاطرش خیلیا دلم شکستند و مرهم هر تَرك قلبم شد برکت لبخند حضرت مادر تو زندگیم.. |