🔴
سخنی با آیتالله محقق داماد: درباره درست یا غلط بودن پسوند اسلامی برای علوم انسانی
🖊 حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر احمدحسین شریفی
✅ جناب استاد آیتالله مصطفی محققداماد، ریاست محترم گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران، در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۲ در مصاحبهای که در سایت انتخاب منتشر شده است میگوید:
«معتقدم رشتههای مختلف علوم انسانی اکثراً جزو علوم به معنای خاص یا Science است. روانشناسی علم است؛ جامعهشناسی علم است و روش علمی میخواهد. علم نه مسلمان است و نه کافر. شیمی نه مسلمان است و نه کافر. مثلاً اینکه فرمول شیمیایی آب از ترکیب H۲O حاصل میشود، ... نه مسلمان است و نه کافر! این علم است و ربطی به اسلام و کفر ندارد.
به هرحال
من چندان موافق اسلامی شدن علوم انسانی نیستم؛ چرا؟ چون علم از مقوله هستی است و دین از مقوله بایستی است. هستی و بایستی دو مقوله متفاوت هستند. ...» (
https://www.entekhab.ir/fa/news/731445 )
⭕️
بیان چند ملاحظه
میدانم که جناب استاد به صورت استطرادی به این بحث ورود کردهاند و طبیعتاً فرصت لازم برای تشریح دقیق ابعاد مختلف دیدگاه خود نداشتهاند. به همین دلیل از همینجا از ایشان دعوت میکنم به هر گونه و در هر مکان و زمانی که صلاح میدانند، دیدگاه خود را به صورت تفصیلی و دقیق عرضه کنند تا بتواند باب گفتگوی عالمانهتری را فراهم کند.
علاقهای که حضرت استاد به گفتگو و بحث علمی دارند این جسارت را به این بنده میدهد که به عنوان دبیر مجمع عالی علوم انسانی اسلامی از ایشان دعوت کنم تا با حضور مدافعان ایده علوم انسانی اسلامی، به عنوان یکی از پیشنشستهای هفتمین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی در هر زمان یا مکانی که خود ایشان صلاح میدانند برای گفتگو در این باب، در محضر ایشان باشیم.
🔻
در عین حال، ناظر به همین عباراتی که منتشر شده است، چند ملاحظه کوتاه را بیان میکنم:
1️⃣ اولاً، «علوم انسانی» تماماً از مقوله «هستی» نیستند؛ بخش عمدهای از آنها از مقوله «بایستی» است.
2️⃣ ثانیاً، «دین» نیز تماماً از مقوله «بایستی» نیست؛ بسیاری از گزارههای دینی از مقوله «هستی»اند. اکثر قریب به اتفاق آیات مربوط به معرفت، جهان، خدا و انسان از مقوله هستیاند و نه بایستی.
3️⃣ ثالثاً، «بایدها» ریشه در «هستها» دارند: از نگاه اسلام و بر اساس حکمت عملی شیعی، «بایدهای اسلامی» ریشه در «هستها» دارند و بلکه بیانی دیگر از «هستها»یند. مگر نه اینکه «الاحکام الشرعیة تابع للمصالح و المفاسد الواقعیة»
4️⃣ رابعاً، «هستی»
غیر از «فهم هستی» است: درست است که واقعیت و هستی در مقام ثبوت، مسلمان و غیرمسلمان ندارد، اما «تلقی از واقعیت» چطور؟ «فهم واقعیت» چطور؟ «نوع نگاه به واقعیت» چطور؟ آیا اینها هم مسلمان و غیر مسلمان ندارد؟ یعنی آیا تلقی فلسفه اسلامی و به طور کلی اسلام، از «هستی»، با تلقی فلسفه اومانیستی از هستی تفاوتی ندارد؟ آیا «فهم توحیدی» از الوهیت با «فهم تثلیثی» از آن تفاوتی ندارد؟
5️⃣ خامساً، علوم انسانی غیر از علوم طبیعیاند: علوم انسانی را در صورتی میتوان در زمره شیمی و فیزیک به شمار آورد که موضوع، مسائل، غایات و روشهای آنها یکسان باشد. در حالی که «موضوع علوم انسانی» متفاوت با «موضوع علوم طبیعی» است و جالب است که خود جناب استاد محقق داماد در همین مصاحبه به این مسأله اشاره میکند! و اگر «تمایز موضوعی» را پذیرفتید چارهای ندارید جز آنکه «تمایز روشی» را نیز بپذیرید، زیرا «روش زاییده و مولود موضوع» است؛ و نه امری قراردادی و تحمیلی بر موضوع.
#علوم_انسانی_اسلامی
🔷 کانال دکتر شریفی
🆔
https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌐 کانال و سایت مؤسسه امام خمینی(ره)
🔰
https://eitaa.com/iki_ac_ir
🌐
https://iki.ac.ir
☎️ 02532113627