آغاز نموده‌ست سرِ جنگ و جدل را مى‌بيند از آيينه‌ى خود عكس‌العمل را بايد كه سرِ قبرِ خودش فاتحه مى‌خوانْد مى‌خوانْد اگر عاقبتِ جنگ جمل را ساکت ننشینیم که پس لرزه‌ی شیطان چون زلزله بشکافته ابروی گسل را لاتى كه چنين بى‌سر و پا گشته محالست فردا نكُند سجده، سر و پاى هُبل را آن روز که دستور جهاد از سَحر آید باید که ملاقات کند پیک اجل را بايد که بنوشد پسر خرس از این نیش اين بار اگر زهر كند، طعم عسل را بيدار غزالى‌ست كه در دشتِ پر از گرگ باور نكند حيله‌ى روباهِ دغل را