نمی‌دانم چرا اینگونه مجنون و پریشانم گهی محزون و غمگینم زمانی شاد و خندانم الا یا ایهاالساقی بیا با ما مدارا کن بریز از باده‌ ی کوثر که امشب مست و حیرانم چه گویم از کمالاتت که تو فوق کمالاتی و من هم چیزی از شأن و مقام تو نمی دانم اذان گفتم پس از ذکر خدا و نام پیغمبر به نام تو رسیدم تازه فهمیدم مسلمانم علی اول،علی آخر،علی ظاهر،علی باطن بدون تو همه کفرم و با تو عین ایمانم به وقت رزم با هر ضربه‌ ی تیغ دودم مولا نبی می‌گفت یاحیدر خدا می‌گفت ای جانم شبی در خواب می‌دیدم که من هم زائرت هستم نشستم گوشه‌ی صحنت امین ‌الله می خوانم حریمت برده دل‌ها را نجف کی می‌بری ما را؟! خودت می‌دانی آقاجان که من دلتنگ ایوانم ----@matn_333-----