هر شب جمعــه دلم می شکند می بارم می دهد دوری از آن صحن و سـرا آزارم رو به عکـــس حرمش در دل آیینهٔ چشم حســرت تازه ای از عکس حرم می کارم با سلامی و دو خط روضهٔ بیــن الحرمین از همیــن فاصـــله هـا حــس زیارت دارم