🌹همسرش←علیرضا میگفت اگر آقا حکم جهادم را بدهد به سوریه میروم . شبی خواب رهبرمان دیده بود که آقا گفته چرا نشسته ای و من میگویم بیا شما نمی‌آیی؟؟؟* بعد از این خواب او به سوریه رفت🕊️ هيچ وقت در مورد مسئوليتش حرفی به ما نزد. هر بار که مي‌پرسيدم چه ميكنی؟ميگفت: كفش واكس ميزنم سنگر درست ميكنم. وقتي شهيد شد فهمیدیم كه فرمانده تيپ رسول اكرم(ص)‌ از لشکر زينبيون بود. سه روز آخر ماه صفر ما روضه داشتیم داخل ایران که بودیم سفره پهن میکردیم علیرضا تماس گرفت و گفت: نگذار سفره زمین بماند. حتماً روضه را برگزار کن. گفتم: بدونِ شما سخت است. گفت: توکل کن به خدا و سفره بینداز. روز شهادت امام رضا(ع) بود که سفره را پهن کردیم. میدانستم علیرضا حاجتی دارد که اصرار به برگزاری مراسم در این شرایط دارد🕊️ *همزمان با برگزاری مراسم، علیرضا به شهادت رسید*🕊️ با خود گفتم: امام رضا(ع) از سفره بی‌ریای دمشق حاجتش را داد. او در هشتمین اعزامش در سالروز شهادت امام هشتم، با ترکش خمپاره به پهلو در حالی که نام زهرا(س)در زبانش جاری بود، شربت شهادت را نوشید.🕊 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌💪 ✌️ ✊ ‌═══✼🍃🇮🇷🌹🇮🇷🍃✼═══ 🌹به ایران قوی بپیوندید: 👇 🇮🇷@information59🇮🇷 ‌═══✼🍃🇮🇷🌹🇮🇷🍃✼═══