*📚 چرا در کرمانشاه مردان بزرگ را به پهلوان می شناسند...⁉️* حسین گلزار کرمانشاهی (زاده ۱۲۲۷ کرمانشاه)، پهلوان زورخانه‌ای در دوران سلطنت سلسله قاجار بود حسین گلزار کرمانشاهی زادروز۱۲۲۷سراب قنبر، کرمانشاه درگذشت کرمانشاه ملیت ایرانی لقب پهلوان گلزار حسین گلزار در روستای سراب قنبر کرمانشاه چشم به جهان گشود، در کودکی از داشتن پدر محروم شد و تحت تکفل مادرش که گلزار نام داشت قرار گرفت مادرش از همان دوران کودکی فرزندش را تشویق به کار سخت در باغ و مزرعه می‌کرد. حسین در نوجوانی دارای اندامی تنومند بود، زمانی که حسین گلزار برای اولین بار پا به زورخانه گذاشت، پهلوان صفر کرمانشاهی با جمعی از پهلوانان و پیشکسوتان شهر مشغول ورزش بودند. با دیدن سن و سال کم او برای اینکه محترمانه او را از گود خارج کنند شانه‌ای بدست گرفتند و هر یک محاسن خود را شانه نمودند. شانه دست به دست شد و به حسین رسید. او شانه را به صورت خود کشید و صورتش زخمی شد. پهلوان صفر با دیدن این صحنه مجذوب او و علاقه اش به ورزش شد و رخصت ورزش به او می‌دهد. وی در طول چند سال هر آنچه را که لازمهٔ کشتی بود، به وی آموخت، و از «حسین گلزار» پهلوانی ساخت که در آن سامان کسی را یارای مقابله با وی نبود. شهرت و قدرت او موجب شد که شاهزاده عمادالدوله دولتشاهی حاکم کرمانشاه او را در تحت حمایت خود قرار دهد و در دستگاه او مشغول به کار شود. در اولین مسافرت او در معیّت اربابش به تهران، تصمیم می‌گیرد با پهلوانان نامی تهران کشتی بگیرد. با نمایان شدنش در زورخانه‌های تهران، به شهرتی در بین پهلوانان پایتخت دست یافت . زور آزمایی با پهلوان پایتخت در حضور ناصرالدین شاه قاجارو در مراسم سلام نوروزی سال ۱۲۵۳ میدان ارک تهران حسین با پهلوان بزرگ پایتخت یزدی بزرگ در حضور ناصرالدین شاه به کشتی پرداخت.سرانجام چون کشتی نزدیک به چهار ساعت به طول انجامید و پشت هیچ کدام به خاک نرسید، داوران مسابقه، کشتی را متوقف و پهلوان یزدی را برنده اعلام کردند . با فرا رسیدن نوروز سال ۱۲۵۴ حسین دوباره به پایتخت آمد و در حضور ناصرالدین شاه به مبارزه با پهلوان ۱۸۰ کیلویی پایتخت پرداخت و در میانه کشتی و پس از کش و قوس‌های فراوان، با یک فن یزدی بزرگ پهلوان غول پیکر پایتخت را از جا کنده و با سینه نقش زمین می‌کند. اتابک اعظم به پهلوان یزدی که در میان دستان حسین گلزار اسیر گشته بود نهیب می‌زند: برخیز پهلوان برخیز! اما پهلوان پایتخت دیگر توانی برای رهانیدن خود نداشت. ۵ ناصرالدین شاه از جایگاه مخصوص به بیرون آمده و سراسیمه فریاد می‌زند: کرمانشاهی رهایش کن! اما او به فرمان شاه بی اعتنایی کرده و فراشان شاه با دیدن این صحنه به پهلوان کرمانشاهی حمله‌ور شده و او را زخمی میکنند. پس از گذشت چند روز شاه قاجار در روز ۱۳ فروردین احوال پهلوان حسین گلزار را می‌گیرد و او را به حضور می‌طلبد. ناصرالدین شاه برای دلجویی از حسین گلزار، یک اسکناس ۱۰۰ تومانی (در روایتی مقداری سکه طلا) به عنوان خلعت به وی اعطا می‌کند. اما در کمال تعجب پهلوان حسین گلزار این خلعت شاهانه را رد کرده و خطاب به شاه می‌گوید: اینها را بدهید به فراشهایتان تا بهتر غریب نوازی کنند. شاه از این جواب به خروش آمده و قصد صدور فرمان قتل حسین گلزار را می‌کند که پهلوان یزدی با جوانمردی جلوی این کار را می‌گیرد. آوازه کشتی جانانه پهلوان حسین گلزار و حواشی آن و رد خلعت شاهانه توسط وی به سرعت در سراسر ایران پخش می‌شود و نام حسین گلزار کرمانشاهی در سرتاسر ایران به زبان‌ها می‌افتد و لقب پهلوانی که امروز به مردم کرمانشاه می‌دهند به خاطر پهلوان بزرگی چون وی است. 🌳🌳 🌳🌳 پهلوان حسین در اثر نیش مار افعی بعد از مدتی در کرمانشاه درگذشت... روحش شاد. 🌳 برقرار باشی پهلوان ...🌳 ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🍒🍇نڪته های آمــوزنــده🍇🍒 «ملحق شوید:👈 » «  WhatsApp» ❣(👇) https://chat.whatsapp.com/LTLmSzVgBqJ8TxnKhtvCEf https://eitaa.com/informativeness «  Telegram» ❣(👇) http://t.me/informativeness « Eita» ❣(👇) https://eitaa.com/informativeness