داستانی بسیار جالب!!
عتیقه فروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد. دید کاسه ای نفیس و قدیمی دارد که در گوشه ای افتاده و گربه در آن آب میخورد. دید اگر قیمت کاسه را بپرسد رعیت ملتفت میشود و قیمت گرانی بر آن می نهد. لذا گفت:
عمو جان چه گربه قشنگی داری آیا حاضری آن را به من بفروشی؟ رعیت گفت چند می خری؟ گفت: یک درهم. رعیت گربه را گرفت و به دست عتیقه فروش داد و گفت: خیرش را ببینی. عتیقه فروش پیش از خروج از خانه با خونسردی گفت: عموجان این گربه ممکن است در راه تشنه اش شود بهتر است کاسه آب را هم به من بفروشی! رعیت گفت: قربان من با این وسیله تا به حال پنج گربه فروخته ام
. کاسه؛ فروشی نیست، عتيقه است...!
ديگران را احمق فرض نكنيم!#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
.
┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄
🍒🍇نڪته های آمــوزنــده🍇🍒
«ملحق شوید:👈 »
« WhatsApp» #کانال❣(👇)
https://chat.whatsapp.com/LTLmSzVgBqJ8TxnKhtvCEfhttps://eitaa.com/informativeness
« Eita» #کانال❣(👇)
https://eitaa.com/informativeness#کانال❣(👇) « شیفتگان امام زمان(عج)»
https://chat.whatsapp.com/GfL8YNPQEII26rCn42NMgI