داستان آموزنده
🤔 شاید برای شما هم اتفاق بیفته
دوستم می گفت یه همکار داشتم حدود ۵۰ سالش بود، متاهل بود و با دو تا بچه داشت و با وضع مالی خیلی خوب و از این آدمهای خیلی امروزی....
یه مدتی این به من گیر میداد که تو انقد اهل سفری بیا یه سفر مجردی با هم بریم و من فلان شهر ویلا دارم و خیلی خوش میگذره و...
منم هر سری میپیچوندمش ولی یه سری بهانه نداشتم و مجبور شدم قبول کنم.صبح روز حرکت پیام داد گفت دوتایی حال نمیده و به من گفت دوتا از دوستام میارم.
منم با خودم گفتم ویلا و ماشین خودشه زشته من بگم نگو...
خلاصه راه افتادیم و وسط مسیر نگه داشت و دوتا سوپرپلنگ سوار ماشین شدن و اینم معرفیشون کرد و گفت یکیشون دوست دختر خودمه اون یکی هم قراره با تو آشنا بشه.کاملا شوکه شده بودم و نمیدونستم چی بگم.
واسه منی که اصلا اهل این برنامه ها نبودم خیلی سنگین بود که بخوام با دوتا دختر برم ویلای مجردی، اونم با یه مردی که متاهله!
یکم که گذشت توضیح داد که عکس منو نشون اون دختره داده و خوشش اومده و هدفشون از این مسافرت کار خیر بوده(ارواح عمش) از یه طرف توی رودربایستی مونده بودم از یه طرف نمیخواستم پایه کثافتکاری یه مرد متاهل باشم.
همین که رسیدیم شهر مقصد به بهانه خرید ازشون جدا شدم و دربست گرفتم برگشتم تهران.
یارو تا فهمید کلی زنگ زد و فحش داد که آبروی منو بردی و اینا به خاطر تو اومدن و...
کل مسیر برگشت رو نه به خدا و پیغمبر، نه به حلال و حروم نه به بی ابروییش فک میکردم.
تنها چیزی که بهش فکر میکردم این بود که"بودن توی این قضیه در شأن من نیست"
اینکه بخوام جزیی از کثافتکاری یه مرد متاهل باشم و با حضورم به عملش مشروعیت بدم و عادی سازی کنم براش. رعایت کردن این قضایا ربطی به دین و فرهنگ و ملیت و... نداره.
صرفا ربط به انسانیت و شرافت داره.
هر گامی که توی عادی سازی خیانت آدم متاهل بردارید عین کثافت بودنه.
با هر کس اینطوری بود قطع ارتباط کنید چون آدمی که به ناموس خودش رحم نکنه قطعا به شما و ناموستون رحم نمیکنه.
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
#اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم
.
┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄
🍒🍇نڪته های آمــوزنــده🍇🍒
«ملحق شوید:👈 »
« WhatsApp»
#کانال❣(👇)
https://chat.whatsapp.com/LTLmSzVgBqJ8TxnKhtvCEf
#کانال❣(👇) « شیفتگان امام زمان(عج)»
https://chat.whatsapp.com/GfL8YNPQEII26rCn42NMgI