‌ 🔴 همواره با بورسی و مالی شدن اقتصاد ایران مخالف بودم چون تجربه اقتصادی و مدیریتی بسیاری از کشورها که تحت تاثیر نئولیبرالیسم در این تله گیر افتاده اند جز تورم ، فشار معیشتی و کاهش تولید ، آورده ای برای مردم آن کشورها نداشته است؛ به خصوص اگر این کشورها ، قدرت سیاسی و نظامی اول دنیا نباشند و عملا نتوانند مثل کشورهای استعمارگر اروپایی و آمریکا با چپاول منابع کشورهای دیگر این پیامدهای مالی شدن اقتصادی را پوشش دهند! وقتی اقتصاد ، مالی و بورسی شد ، در داخل آن اقتصاد طبقه ای از بورس بازها ، سفته بازها و دلال ها به وجود می‌آیند که با اهرم "گران سازی" و ایجاد نوسان پی در پی بدون ارزش افزوده ، بدون کار مفید و خلق کالا به منافعی دست پیدا می‌کنند! این طبقه بورسی ، برای کسب سود بیشتر و رونق بخشی به سفته بازی و دلالی ، بر طبل واقعی شدن قیمت ها ، جهانی سازی و ایجاد می‌کوبند و کاری میکنند که تولید در کشور هیچ بازده قابل قبولی نداشته باشد و همه به سمت دلالی ، بیکاری و بی عاری فعالیت های غیر مولد سوق پیدا کنند! این طبقه مسلک و سفته باز در مواجهه با سیاست ها و ایده هایی که منافع آنها را تحت تاثیر قرار میدهد شروع به جنجال و عوام فریبی میکنند تا مبادا منافع و کسب سود حاصل از قمار و مال‌یزه کردن اقتصادشان کاهش یابد! بسیاری از جنجال‌های آنها صرفا برای منافع خودشان است! قیمت های جعلی می‌سازند و بعد ، از دولت میخواهند که با بالا بردن قیمت های رسمی نسبت به آن قیمت جعلی ، قیمت را واقعی سازی کند! ‌ ‌ ‌ ‌ ‌