- ای غم! تو با این کاروانِ سوگواران تا کجا همراه می‌آیی ؟ دیگر به یادِ کس نمی‌آید آغاز ِ این راهِ هراس انگیز چونان که خواهد رفت از یادِ کسان افسانه‌ی ما نیز! - با ما و بی ما آن دلاویزِ کهن زیباست در راه بودن سرنوشتِ ماست روز ِ همایون ِ رسیدن را پیوسته باید خواست - ای غم ! نمی‌دانم روزِ رسیدن روزیِ گامِ که خواهد بود اما درین کابوس ِ خون آلود در پیچ و تابِ این شبِ بن‌بست بنگر چه جان‌های گرامی رفته اند از دست ! دردی ست چون خنجر یا خنجری چون درد این من که در من پیوسته می‌گرید در من کسی آهسته می‌گرید.. هوشنگ ابتهاج @ir_tavabin