📌 هنگامی که سپاه در شرق با ازبکان سرگرم نبرد بود، سلطان سلیم عثمانی به بهانه فرار پسرعمویش به ایران، شاه اسماعیل را تهدید به جنگ کرد و پس از کشتار ۴۰ هزار تن از شیعیان آناتولی وارد مرزهای ایران زمین شد. 🔹شاه اسماعیل در کوتاه مدت سپاهی گرد آورد و به سوی غرب روانه شد. 🔹سربازان ایرانی در مصاف با ترک‌ها یک تن در برابر ۱۰ تن مردانه رزمید و توپخانه عثمانی نیز ناکار شد. 🔹سپهداران ایران در میدان نبرد برای تهییج سربازان شاهنامه می‌خواندند و غریو این ندا در دشت چالدران شنیده شد: 🔹کنون من اگر جمله هامون کنم اگر آب جیحون پر از خون کنم 🔹نبیند دو چشمم به جز گرد رزم حرام است بر من جام بزم. 🔹ناگه طنین شاهنامه از تمام سپاه ایران به صورت مهیبی به گوش رسید. 🔹اگرچه در این جنگ شاه اسماعیل نخستین بار طعم شکست را چشید ولی زان پس سلیم تا عمر داشت در هیچ نبردی علیه ایران شرکت نکرد. آن صدا نه صدای شاهنامه بلکه صدای ایمان و باور بود. @iran1401ghaviiii 🇮🇷